گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
آغاز جزء نوزدهم قرآن مجید ..... ص : 329






ادامه سوره فرقان ..... ص : 329
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 21 ..... ص : 329
(آیه 21 )- ادعاهاي بزرگ: در اینجا دو قسمت دیگر از بهانههاي مشرکان را مطرح کرده، چنین پاسخ میدهد.
آنها که امیدي به لقاي ما ندارند (و رستاخیز را انکار میکنند)، میگویند: چرا فرشتگان بر ما نازل نمیشوند، و » : نخست میفرماید
وَ قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَۀُ أَوْ نَري رَبَّنا). ) « یا پروردگارمان را با چشم خود نمیبینیم
این قابل قبول نیست که پیک وحی تنها بر او نازل شود و ما او را نبینیم! بهترین دلیل براي این که این سخنان را به خاطر تحقیق
پیرامون نبوت پیامبر نمیگفتند این است که تقاضاي مشاهده پروردگار کردند و او را تا سر حد یک جسم قابل رؤیت تنزل دادند،
همان تقاضاي بیاساسی که مجرمان بنی اسرائیل نیز داشتند، و پاسخ قاطع آن را شنیدند که شرح آن در سوره اعراف آیه 143 آمده
است.
آنها در مورد خود تکبر ورزیدند ص: 330 » : لذا قرآن در پاسخ این تقاضاها میگوید
لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ). ) « و گرفتار غرور و کبر و خود بینی شدند
وَ عَتَوْا عُتُ  وا کَبِیراً). ) ؟« و طغیان کردند، چه طغیان بزرگی »
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 22 ..... ص : 330
روزي که فرشتگان » (آیه 22 )- سپس به عنوان تهدید میگوید: اینها که تقاضا دارند فرشتگان را ببینند، به آرزوي خود میرسند اما
چرا که روز مجازات و کیفرهاي دردناك اعمال آنهاست (یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَۀَ لا « را میبینند روز بشارت براي مجرمان نخواهد بود
بُشْري یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ).
آري! در آن روز از دیدن فرشتگان خوشحال نخواهند شد، بلکه چون نشانههاي عذاب را همراه مشاهده آنان میبینند به قدري در
و» وحشت فرو میروند که همان جملهاي را که در دنیا به هنگام احساس خطر در برابر دیگران میگفتند بر زبان جاري میکنند
وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً). ) « میگویند: ما را امان دهید، ما را معاف دارید
صفحه 297 از 522
ولی بدون شک نه این جمله و نه غیر آن اثري در سر نوشت محتوم آنها ندارد.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 23 ..... ص : 330
و ما به سراغ تمام اعمالی که آنها انجام دادند » : (آیه 23 )- این آیه وضع اعمال این مجرمان را در آخرت مجسّم ساخته، میگوید
وَ قَدِمْنا إِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً). یعنی، اعمال ) !« میرویم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا میکنیم
آنها به قدري بیارزش و بیاثر خواهد شد که اصلا گویی عملی وجود ندارد.
زیرا چنین که به عمل انسان شکل و محتوا میدهد، نیّت و هدف عمل است، افراد با ایمان، با انگیزه الهی و هدفهاي مقدس و پاك
به سراغ انجام کارها میروند در حالی که مردم بیایمان غالبا گرفتار تظاهر، ریا کاري و تقلب و غرور و خود بینی هستند، و همین
سبب بیارزش شدن اعمال آنها میشود.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 24 ..... ص : 330
(آیه 24 )- و از آنجا که قرآن معمولا نیک و بد را در برابر هم قرار میدهد تا با مقایسه، وضع هر دو روشن شود، این آیه از
بهشتیان سخن میگوید و میفرماید:
أَصْحابُ الْجَنَّۀِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَ  را وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا). ) « بهشتیان در آن روز قرارگاهشان بهتر و استراحتگاهشان نیکوتر است »
ص: 331
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 25 ..... ص : 331
(آیه 25 )- آسمان با ابرها شکافته میشود! باز در اینجا بحث در باره قیامت و سر نوشت مجرمان در آن روز ادامه مییابد نخست
وَ) !« روزي است که آسمان با ابرها از هم میشکافد و فرشتگان پی در پی نازل میشوند » میگوید: روز گرفتاري و اندوه مجرمان
یَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِکَۀُ تَنْزِیلًا).
این آیه در حقیقت پاسخی است به یکی دیگر از بهانه جوییهاي مشرکان، زیرا آنها انتظار داشتند خداوند و فرشتگان، طبق اساطیر و
افسانههایشان، در میان ابرها به سراغشان بیایند و آنها را به سوي حق دعوت کنند، در اسطورههاي یهود نیز آمده که گاه خداوند در
لا بلاي ابرها ظاهر میشد! در مورد شکافته شدن آسمان با ابرها ممکن است بگوییم: از یک سو پردههاي جهان ماده از مقابل چشم
انسان کنار برود و عالم ماوراء طبیعت را مشاهده کند، و از سوي دیگر کرات آسمانی متلاشی شوند و ابرهاي انفجاري آشکار
گردند، و در لابلاي آنها شکافهایی نمایان باشد، آن روز، روز پایان این جهان و آغاز رستاخیز است، روز بسیار دردناکی است
براي مجرمان بیایمان و ستمکاران لجوج.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 26 ..... ص : 331
(آیه 26 )- سپس به یکی از روشنترین مشخصات آن روز پرداخته، میگوید:
الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ). ) « حکومت حقیقی در آن روز از آن خداوند رحمان است »
حتی آنها که در این جهان نوعی حکومت مجازي و محدود و فانی و زود گذر داشتند نیز از صحنه حکومت کنار میروند، و
حاکمیت از هر نظر و در تمام جهات مخصوص ذات پاك او میشود.
صفحه 298 از 522
وَ کانَ یَوْماً عَلَی الْکافِرِینَ عَسِیراً). در حالی که براي مؤمنان بسیار ) « آن روز روز سختی براي کافران خواهد بود » و به همین دلیل
سهل و آسان است.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 27 ..... ص : 331
بودند هر زمان عقبه از « ابی » و « عقبه » آیه 27 - شأن نزول: در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دو نفر دوست در میان مشرکان به نام
سفر میآمد غذایی ترتیب میداد و اشراف قومش را دعوت میکرد و در عین حال دوست میداشت به محضر برگزیده تفسیر
نمونه، ج 3، ص: 332
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله برسد هر چند اسلام را نپذیرفته بود.
روزي از سفر آمد و طبق معمول ترتیب غذا داد و دوستان را دعوت کرد، در ضمن از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز دعوت نمود.
هنگامی که سفره را گستردند و غذا حاضر شد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: من از غذاي تو نمیخورم تا شهادت به وحدانیت
شهادتین بر زبان جاري کرد. « عقبه » ، خدا و رسالت من دهی
رسید، گفت: اي عقبه! از آئینت منحرف شدي؟ « ابی » این خبر به گوش دوستش
او گفت: نه به خدا سوگند من منحرف نشدم. من از این شرم داشتم که او از سفره من برخیزد بیآنکه غذا خورده باشد لذا شهادت
دادم! ابی گفت: من هرگز از تو راضی نمیشوم مگر این که در برابر او بایستی و سخت توهین کنی! عقبه این کار را کرد و مرتد
نیز در جنگ احد کشته شد. « ابی » شد، و سر انجام در جنگ بدر در صف کفار به قتل رسید و رفیقش
این آیه و دو آیه بعد از آن نازل گردید و سر نوشت مردي را که در این جهان گرفتار دوست گمراهش میشود و او را به گمراهی
میکشاند شرح داد.
تفسیر: روز قیامت صحنههاي عجیبی دارد که بخشی از آن در آیات گذشته آمد و در اینجا بخش دیگري را خاطرنشان میکند، و
و (به خاطر آور) روزي را که ظالم هر دو دست » : آن مسأله حسرت فوقالعاده ظالمان از گذشته خویش است نخست میفرماید
وَ یَوْمَ ) « خویش را از شدت حسرت به دندان میگزد، میگوید: اي کاش با (رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله) راهی برگزیده بودم
یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا).
این کار شاید به خاطر این باشد که این گونه اشخاص هنگامی که گذشته خویش را مینگرند خود را مقصر میدانند و تصمیم بر
انتقام از خویشتن میگیرند و این نوعی انتقام است تا بتوانند در سایه آن کمی آرامش یابند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 28 ..... ص : 332
(آیه 28 )- در این آیه اضافه میکند که این ظالم بیدادگر که در دنیایی از ص: 333
یا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ ) « اي واي بر من! کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم » : تأسف فرو رفته میگوید
فُلاناً خَلِیلًا).
که تمام بدبختی من در ترك رابطه با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و قبول رابطه با این دوست گمراه بود.
همان شخص است که او را به گمراهی کشانده: شیطان یا دوست بد یا خویشاوند گمراه. « فلان » منظور از
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 29 ..... ص : 333
صفحه 299 از 522
لَقَدْ ) !« او مرا از یاد آوري (حق) گمراه ساخت بعد از آن که (یاد حق) به سراغ من آمده بود » : (آیه 29 )- باز ادامه داده، میگوید
أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی).
وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَ ذُولًا). چرا که انسان را به ) « و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است » : و در پایان آیه میگوید
بیراههها و مناطق خطر میکشاند و بعد او را سرگردان رها کرده و به دنبال کار خود میرود.
حقیقت خذلان این است که کسی دل به یاري دیگري ببندد ولی او درست در لحظات حساس دست از کمک و یاریش بر دارد.
از همنشینی بدان بپرهیز که همچون شمشیر برهنهاند، ظاهرشان زیبا و آثارشان بسیار » : در حدیثی از امام جواد علیه السّلام میخوانیم
!« زشت است
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 30 ..... ص : 333
(آیه 30 )- خدایا، مردم قرآن را ترك کردند! از آن جا که در آیات گذشته انواع بهانه جوییهاي مشرکان لجوج و افراد بیایمان
مطرح شده بود، این آیه ناراحتی و شکایت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله را در پیشگاه خدا از کیفیت بر خورد این گروه با قرآن
وَ) « پیامبر بر پیشگاه خدا عرضه داشت: پروردگارا! این قوم من قرآن را ترك گفتند و از آن دوري جستند » : باز گو کرده، میگوید
قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً).
این سخن و این شکایت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله امروز نیز همچنان ادامه دارد، که از گروه عظیمی از مسلمانان به پیشگاه خدا
شکایت میبرد که این قرآن را به دست فراموشی سپردند، قرآنی که مملوّ از برنامههاي زندگی میباشد، این قرآن را رها ساختند و
حتی براي قوانین مدنی و جزائیشان دست گدایی به سوي دیگران دراز کردند! ص: 334
قرآن در میان آنها به صورت یک کتاب تشریفاتی در آمده است، تنها الفاظش را با صداي جالب از دستگاههاي فرستنده پخش
میکنند، و جاي آن در کاشی کاریهاي مساجد به عنوان هنر معماري است، براي افتتاح خانه نو، و یا حفظ مسافر، و شفاي بیماران،
و حد اکثر براي تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده میکنند.
!« خدایا! قوم من قرآن را مهجور داشتند » : آري! امروز هم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فریاد میزند
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 31 ..... ص : 334
(آیه 31 )- این آیه براي دلداري پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله- که با این موضعگیري خصمانه دشمنان مواجه بود-
وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُ  وا مِنَ الْمُجْرِمِینَ). ) « و این گونه براي هر پیامبري دشمنی از مجرمان قرار دادیم » : میفرماید
فقط تو نیستی که با عداوت سر سختانه این گروه رو برو شدهاي، همه پیامبران در چنین شرایطی قرار داشتند که گروهی از
به مخالفت آنها بر میخاستند و کمر دشمنی آنان را میبستند. « مجرمان »
وَ کَفی بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصِیراً). ) « همین بس که خدا هادي و راهنما، و یار و یاور توست » ولی بدان تو تنها و بدون یاور نیستی
نه وسوسههاي آنها میتواند تو را گمراه سازد چرا که هادي تو خداست، و نه توطئههاي آنها میتواند تو را در هم بشکند چرا که
یاورت پروردگار است که علمش برترین علمها و قدرتش ما فوق همه قدرتهاست.
خلاصه تو باید بگویی:
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاكتوام چو دوستی از دشمنان ندارم باك
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 32 ..... ص : 334
صفحه 300 از 522
و کافران گفتند: چرا قرآن » : (آیه 32 )- باز در این آیه به یکی دیگر از بهانه جوییهاي این مجرمان بهانه جو اشاره کرده، میگوید
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَۀً واحِدَةً). ) !؟« یکجا بر او نازل نمیشود
اصولا بهتر بود خود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز از تمام این قرآن یکجا با خبر باشد تا هر چه مردم از او میخواهند و میپرسند
فورا پاسخ گوید. ص: 335
این به خاطر آن است که قلب تو را به وسیله آن محکم داریم و (از این رو) آن را به » : در دنباله آیه به آنها چنین پاسخ میگوید
کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا). ) « تدریج بر تو خواندیم
قرآن مجموعهاي است از اوامر و نواهی، احکام و قوانین، تاریخ و موعظه، و مجموعهاي از استراتژي و تاکتیکهاي مختلف در
برخورد با حوادثی که در مسیر امت اسلامی به سوي جلو پیش میآمده است.
چنین کتابی که همه برنامه حتی قوانین کلی را از طریق حضور در صحنههاي زندگی مردم تبیین و اجرا میکند امکان ندارد قبلا
یکجا تدوین و تنظیم شود، این بدان میماند که رهبر بزرگی براي پیاده کردن انقلاب تمام اعلامیهها و بیانیهها و امر و نهیهایش را
که به مناسبتهاي مختلف ایراد میشود یکجا بنویسد و نشر دهد، آیا هیچ کس میتواند چنین سخنی را عاقلانه بداند؟!
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 33 ..... ص : 335
آنها هیچ مثلی براي تو نمیآورند (و هیچ بحث و سخنی را براي » : (آیه 33 )- سپس براي تأکید بیشتر روي پاسخ فوق میفرماید
و پاسخی دندان شکن که در برابر آن « تضعیف دعوت تو طرح نمیکنند) مگر این که ما حق را براي تو میآوریم، و تفسیري بهتر
ناتوان شوند! (وَ لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً).
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 34 ..... ص : 335
(آیه 34 )- و از آنجا که این دشمنان کینهتوز و مشرکان متعصب و لجوج بعد از مجموعه ایرادات خود چنین استنتاج کرده بودند که
محمّد و یارانش با این صفات و این کتاب و این برنامههایی که دارند بدترین خلق خدایند- العیاذ باللّه- و چون ذکر این سخن با
کلام فصیح و بلیغی همچون قرآن تناسب نداشت در این آیه خداوند به پاسخ این سخن میپردازد بیآنکه اصل گفتار آنها را نقل
کند، میگوید:
الَّذِینَ ) « آنان که بر صورتهایشان به سوي جهنم محشور میشوند بدترین محل را دارند و گمراهترین افرادند » تو گمراه نیستی
یُحْشَرُونَ عَلی وُجُوهِهِمْ إِلی جَهَنَّمَ أُوْلئِکَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضَلُّ سَبِیلًا).
این از یک سو نشانه خواري و ذلّت آنهاست، چرا که آنها در دنیا نهایت کبر ص: 336
و غرور و خود برتر بینی نسبت به خلق خدا داشتند، و از سوي دیگر تجسّمی است از گمراهیشان در این جهان.
در مقابل گروهی قامتهایی همچون سرو دارند و صورتهاي درخشانی همچون ماه، با گامهاي بلند بسرعت به سوي بهشت میروند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 35 ..... ص : 336
(آیه 35 )- این همه درس عبرت و این همه بیخبري! در اینجا قرآن مجید براي دلداري پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان از یک
و ما به » : سو و تهدید مشرکان بهانهجو از سوي دیگر به تاریخ اقوام گذشته و سر گذشت شوم آنها اشاره کرده، نخست میفرماید
صفحه 301 از 522
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِیراً). ) « موسی، کتاب (آسمانی) دادیم، و برادرش هارون را یاور او قرار دادیم
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 36 ..... ص : 336
فَقُلْنَا اذْهَبا إِلَی الْقَوْمِ الَّذِینَ ) « و گفتیم: به سوي این قوم بروید که آیات ما را تکذیب کردند » (آیه 36 )- ما به آن دو خطاب کردیم
کَذَّبُوا بِآیاتِنا).
آنها از یک سو آیات و نشانههاي خدا را که در آفاق و انفس و در تمام عالم هستی وجود دارد عملا تکذیب نمودند و از سوي
دیگر تعلیمات انبیاي پیشین را نیز نادیده گرفته، و آنها را تکذیب نمودند.
ولی با تمام تلاش و کوششی که موسی و برادرش انجام دادند، و با دیدن آن همه معجزات عظیم و متنوع و روشن، باز راه کفر و
فَدَمَّرْناهُمْ تَدْمِیراً). ) « ما آنها را شدیدا در هم کوبیدیم و نابود کردیم » انکار را پیش گرفتند، لذا
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 37 ..... ص : 336
قوم نوح را هنگامی که رسولان الهی را تکذیب کردند، غرق نمودیم و (سر نوشت) آنها را نشانه روشنی براي » (آیه 37 )- همچنین
وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَ ذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ ) « عموم مردم قرار دادیم، و براي همه ستمگران عذاب دردناکی فراهم ساختیم
لِلنَّاسِ آیَۀً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ عَذاباً أَلِیماً).
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 38 ..... ص : 336
هلاك کردیم (وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ « قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس و اقوام بسیار دیگري را که در این میان بودند » (آیه 38 )- همچنین
أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَیْنَ ذلِکَ کَثِیراً).
پیامبر بزرگ خدا هستند، که از سر زمین احقاف (یا ص: 337 « هود » قوم عاد همان قوم
هستند که از سر زمین وادي القري (میان مدینه و شام) مبعوث گردید، و « صالح » یمن) مبعوث شد، و قوم ثمود، قوم پیامبر خدا
غرس کرده بود- میپرستیدند، آنها دوازده شهر آباد « نوح » فرزند « یافث » قومی بودند که درخت صنوبري را- که « اصحاب رس »
بود. « رس » داشتند که بر کنار نهري به نام
هنگامی که آنها در کفر و بت پرستی فرو رفتند، خداوند پیامبري از بنی اسرائیل به سوي آنها فرستاد اما آنها ایمان نیاوردند، پیامبر
براي قلع ماده فساد از خدا تقاضا کرد آن درخت بخشکد آن درخت خشکید.
آنها هنگامی که چنین دیدند سخت ناراحت شدند، و تصمیم بر کشتن آن پیامبر گرفتند، چاهی عمیق کندند و او را در آن
افکندند.
خداوند به خاطر این اعمال زشت، و این ظلم و ستمها آنها را به عذاب شدیدي گرفتار کرد و نابود ساخت.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 39 ..... ص : 337
وَ کُلا ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ). ) « براي هر یک از آنها مثلها زدیم » (آیه 39 )- ولی ما هرگز آنها را غافلگیرانه مجازات نکردیم، بلکه
به ایرادهاي آنها پاسخ گفتیم، همچون پاسخ ایرادهایی که به تو میکنند، اخطار کردیم، انذار نمودیم، و سر نوشت و داستانهاي
گذشتگان را براي آنها باز گو کردیم.
صفحه 302 از 522
وَ کُلا تَبَّرْنا تَتْبِیراً). ) « هر یک از آنها را در هم شکستیم و هلاك کردیم » اما هنگامی که هیچ یک از اینها سودي نداد
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 40 ..... ص : 337
(آیه 40 )- و سر انجام در این آیه اشاره به ویرانههاي شهرهاي قوم لوط میکند که در سر راه مردم حجاز به شام قرار گرفته، و تابلو
آنها [مشرکان مکّه] از کنار شهري که باران شرّ و » : زنده و گویایی از سر نوشت دردناك این آلودگان و مشرکان است، میفرماید
و در « بد بختی [بارانی از سنگهاي نابود کننده] بر سرشان ریخته شد گذشتند آیا آنها (در سفرهایشان به شام) این صحنه را ندیدند
زندگی آنها نیندیشیدند؟! (وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَی الْقَرْیَۀِ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَها). ص: 338
بَلْ کانُوا لا یَرْجُونَ ) !« آنها به رستاخیز ایمان و امید ندارند » آري! این صحنه را دیده بودند، ولی هرگز درس عبرت نگرفتند چرا که
نُشُوراً).
مرگ را پایان این زندگی میشمرند، و اگر به زندگی پس از مرگ هم معتقد باشند اعتقادي بسیار سست و بیپایه دارند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 41 ..... ص : 338
(آیه 41 )- این آیه نمونه دیگري از منطق مشرکان و کیفیت بر خورد آنها با پیامبر اسلام و دعوت راستین او را باز گو میکند.
آنها هنگامی که تو را میبینند (تنها کاري که انجام میدهند این است که) به باد مسخرهات میگیرند (و » : نخست میگوید
وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً أَ هذَا الَّذِي ) « میگویند:) آیا این همان کسی است که خدا او را به عنوان پیامبر بر انگیخته است
بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا).
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 42 ..... ص : 338
(آیه 42 )- سپس قرآن در ادامه گفتار مشرکان و از زبان آنها چنین نقل میکند:
و ارتباطمان را با آنها قطع کند (إِنْ کادَ « اگر ما بر پرستش خدایانمان استقامت نمیکردیم بیم آن میرفت که ما را گمراه سازد »
لَیُضِلُّنا عَنْ آلِهَتِنا لَوْ لا أَنْ صَبَرْنا عَلَیْها).
ولی قرآن از چند راه به آنها پاسخ میگوید نخست با یک جمله کوبنده به این گروه که اهل منطق نبودند چنین پاسخ میدهد:
وَ سَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَ لُّ ) !؟« هنگامی که عذاب الهی را ببینند بزودي میفهمند چه کسی گمراهتر بوده است »
سَبِیلًا).
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 43 ..... ص : 338
(آیه 43 )- دومین پاسخی که قرآن به سخنان آنها میدهد در این آیه آمده است، روي سخن را به پیامبر کرده، به عنوان دلداري و
آیا دیدي کسی که معبود خود را » : تسلّی خاطر و هم به عنوان بیان دلیل اصلی عدم پذیرش دعوت پیامبر از سوي آنان میفرماید
أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ). ) !؟« هواي نفس خویش برگزیده
أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا). ) !؟« آیا با این حالت تو قادر به هدایت او و دفاع از او هستی »
یعنی، اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انکار و انواع مخالفتها ص: 339
زدند نه خاطر آن بوده که منطق تو ضعیف و دلائل تو غیر قانع کننده و در آئینت جاي شک و تردید است بلکه به خاطر این است
صفحه 303 از 522
زدند نه خاطر آن بوده که منطق تو ضعیف و دلائل تو غیر قانع کننده و در آئینت جاي شک و تردید است بلکه به خاطر این است
که آنها پیرو فرمان عقل و منطق نیستند، معبود آنها هواي نفسشان است، و هوي پرستی سر چشمه غفلت و بیخبري و کفر و
بیایمانی است.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 44 ..... ص : 339
آیا تو گمان میکنی که بیشتر آنها » : (آیه 44 )- بالاخره سومین پاسخی که قرآن به این گروه گمراه میدهد این است که میگوید
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ). ) !؟« میشنوند یا میفهمند
إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا). ) !« آنها تنها مانند چهار پایانند، بلکه آنان گمراهترند »
یعنی سخریهها و سخنان زننده و غیر منطقی آنها هرگز تو را ناراحت نکند چون آدمی یا باید خود داراي عقل باشد و آن را به کار
باشد اما این « یَسْمَعُونَ » گردد و یا اگر از علم و دانش بر خوردار نیست از دانایان سخن بشنود و مصداق « یَعْقِلُونَ » گیرد و مصداق
گروه نه آنند و نه این، و به همین دلیل با چهار پایان تفاوتی ندارند، و روشن است که از چهار پا نمیتوان توقعی داشت، جز نعره
کشیدن و لگد زدن، و کارهاي غیر منطقی انجام دادن.
بلکه اینها از چهار پایان نیز بد بختتر و بینواترند که آنها امکان تعقل و اندیشه ندارند، و اینها دارند و به چنان روزي افتادهاند!
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 45 ..... ص : 339
(آیه 45 )- حرکت سایهها! در اینجا سخن از قسمتهاي مهمی از نعمتهاي الهی به عنوان بیان اسرار توحید و خدا شناسی است. سخن
زنده » و « نزول باران » و « وزش بادها » روز و « روشنایی » و « خواب و استراحت » و « شب » و سپس اثرات و برکات « سایهها » از نعمت
چهار پایان و انسانهاست. « سیراب شدن » و « شدن زمینهاي مرده
أَ لَمْ تَرَ إِلی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ). ) !؟« آیا ندیدي چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت » : نخست میگوید
سایهاي همیشگی و جاودانی ص: 340 « و اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد »
(وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساکِناً).
این سایه کشیده و گسترده همان سایهاي است که بعد از طلوع فجر و قبل از طلوع آفتاب بر زمین حکمفرماست و لذتبخشترین
سایهها و ساعات همان است.
ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا). ) « سپس خورشید را بر وجود این سایه گسترده دلیل قرار دادیم » : زیرا به دنبال آن میفرماید
اشاره به این که اگر آفتاب نبود مفهوم سایه روشن نمیشد، اصولا سایه از پرتو آفتاب به وجود میآید.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 46 ..... ص : 340
و نظام سایه و آفتاب را حاکم میسازیم (ثُمَّ قَبَضْ ناهُ إِلَیْنا قَبْضاً « سپس آن را آهسته جمع میکنیم » : (آیه 46 )- در این آیه میفرماید
یَسِیراً).
میدانیم هنگامی که خورشید طلوع میکند تدریجا سایهها بر چیده میشود تا به هنگام ظهر که در بعضی از مناطق سایه بکلی
معدوم میشود، و در دیگر مناطق به حد اقل خود میرسد و به این ترتیب سایهها نه یک دفعه ظاهر میگردند، و نه یک دفعه بر
چیده میشوند، و این خود یکی از حکمتهاي پروردگار است، چرا که اگر انتقال از نور به ظلمت و بالعکس، ناگهانی صورت
میگرفت براي همه موجودات زیانآور بود.
صفحه 304 از 522
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 47 ..... ص : 340
(آیه 47 )- بعد از ذکر نعمت سایهها، به شرح دو نعمت دیگر که کاملا متناسب با آن است پرداخته و گوشه دیگري از اسرار نظام
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ ) « او کسی است که شب را براي شما لباس قرار داد » : هستی را که بیانگر وجود خداست روشن میسازد، میفرماید
لَکُمُ اللَّیْلَ لِباساً).
این پرده ظلمانی نه تنها انسانها که تمام موجودات روي زمین را در خود مستور میسازد و آنها را همچون لباس، محفوظ میدارد و
همچون پوششی که انسان به هنگام خواب براي ایجاد تاریکی و استراحت از آن استفاده میکند، او را در بر میگیرد.
قرار داد (وَ النَّوْمَ سُباتاً). ص: 341 « و خواب را استراحت » : بعد اشاره به نعمت خواب کرده، میفرماید
خواب به موقع و به اندازه، تجدید کننده تمام نیروهاي بدن است و نشاط آفرین و مایه قدرت، و بهترین وسیله براي آرامش اعصاب
است.
قرار داد (وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً). « و روز را وسیله حرکت و حیات » : اشاره کرده، میفرماید « روز » در پایان آیه به نعمت
و به راستی روشنایی روز از نظر روح و جسم انسان، حرکت آفرین است همان گونه که تاریکی، خوابآور و آرامبخش است.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 48 ..... ص : 341
(آیه 48 )- بعد از بیان این مواهب عظیم که از اساسیترین پایههاي زندگی انسانها است به موهبت بسیار مهم دیگري پرداخته،
وَ هُوَ الَّذِي ) « او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاك کننده نازل کردیم » : میفرماید
أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً).
نقش بادها به عنوان پیش قراولان نزول رحمت الهی بر کسی پوشیده نیست چرا که اگر آنها نبودند هرگز قطره بارانی بر سر زمین
خشکی نمیبارید زیرا اگر بادها ابرهاي پر بار را از بالاي اقیانوسها به سوي زمینهاي خشک نرانند، بار دیگر ابرها تبدیل به باران
میگردد و در همان دریا فرو میریزد.
همیشه قسمتی از این بادها که در پیشاپیش تودههاي ابر در حرکتند و آمیخته با رطوبت ملایمی هستند، نسیم دلانگیزي ایجاد
میکنند که از درون آن بوي باران به مشام میرسد، اینان همچون بشارت دهندهاي هستند که از قدوم مسافر عزیزي خبر میدهند.
آب علاوه بر خاصیت حیات بخشی، خاصیت فوقالعاده مهم پاك کننده را دارد، اگر نبود در یک روز سر تا سر جسم و جان و
زندگی ما کثیف و آلوده میشد.
به علاوه میدانیم پاکیزه کردن روح از آلودگیها به وسیله غسل و وضو نیز با آب انجام میگیرد پس این مایع حیاتبخش هم پاك
کننده روح است و هم جسم.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 49 ..... ص : 341
تا » : (آیه 49 )- اما این خاصیت پاك کننده بودن با تمام اهمیتی که دارد در درجه دوم قرار داده شده، لذا در این آیه اضافه میکند
لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً). ص: 342 ) « به وسیله آن، سر زمین مردهاي را زنده کنیم
وَ نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ ) « و آن (آب حیاتبخش) را به مخلوقاتی که آفریدهایم- چهار پایان و انسانهاي بسیار- مینوشانیم »
کَثِیراً).
صفحه 305 از 522
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 50 ..... ص : 342
ما این آیات را به صورتهاي گوناگون و مؤثر در میان آنها قرار دادیم تا » : کرده، میگوید « قرآن » (آیه 50 )- در این آیه اشاره به
وَ لَقَدْ ) « متذکر شوند (و از آن به قدرت پروردگار پی برند) اما بسیاري از مردم جز انکار و کفر کاري در برابر آن نشان ندادند
صَرَّفْناهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَبی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُوراً).
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 51 ..... ص : 342
و اگر میخواستیم در هر شهر و دیاري، بیم » : (آیه 51 )- این آیه اشاره به عظمت مقام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است، میفرماید
ولی این کار لزومی نداشت (وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِی کُلِّ قَرْیَۀٍ نَذِیراً). « دهندهاي بر میانگیختیم
زیرا تمرکز نبوّت در وجود یک فرد باعث وحدت و انسجام انسانها و جلو گیري از هر گونه تفرقه و پراکندگی میشود.
این آیه هم دلیلی است بر عظمت مقام پیامبر، و هم لزوم وحدت رهبري و هم سنگین بودن بار مسؤولیت او.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 52 ..... ص : 342
(آیه 52 )- به همین دلیل در این آیه دو دستور مهم را که دو برنامه اساسی پیامبران را تشکیل میدهد بیان میکند، نخست روي
فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ). ) « بنا بر این از کافران اطاعت مکن » : سخن را به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، میفرماید
در هیچ قدم راه سازش با انحرافات آنها را پیش مگیر که سازشکاري با منحرفان، آفت دعوت به سوي خداست.
وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبِیراً). جهادي بزرگ به عظمت رسالتت، و ) « به وسیله قرآن با آنها جهاد بزرگی کن » : و اما دستور دوم این که
به عظمت جهاد تمام پیامبران پیشین، جهادي که تمام ابعاد روح و فکر مردم را در برگیرد و جنبههاي مادي و معنوي را شامل شود.
این تعبیر عظمت مقام قرآن را نیز باز گو میکند، چرا که سلاحی است برنده، که قدرت بیان و استدلال و تأثیر عمیق و جاذبیتش ما
فوق تصور و قدرت انسانهاست.
ص: 343
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 53 ..... ص : 343
(آیه 53 )- دو دریاي آب شیرین و شور در کنار هم! در این آیه باز به استدلال بر عظمت خداوند از طریق بیان نعمتهاي او در نظام
آفرینش میپردازد، و به تناسب بیان نزول قطرات حیاتبخش باران که در آیات قبل گذشت اشاره به مخلوط نشدن آبهاي شیرین و
او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد، یکی گوارا و شیرین و دیگر شور و تلخ، و در میان آنها » : شور کرده، میفرماید
وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ ) « برزخی قرار داد (گویی هر یک به دیگري میگوید:) دور باش و نزدیک نیا
أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً).
این آیه یکی دیگر از مظاهر شگفتانگیز قدرت پروردگار را در جهان آفرینش ترسیم میکند که چگونه یک حجاب نامرئی، و
حائل ناپیدا در میان دریاي شور و شیرین قرار میگیرد و اجازه نمیدهد آنها با هم آمیخته شوند.
وزن » و به اصطلاح تفاوت « تفاوت درجه غلظت آب شور و شیرین » البته امروز ما این را میدانیم که این حجاب نامرئی همان
آنها است که سبب میشود تا مدت مدیدي به هم نیامیزند. « مخصوص
صفحه 306 از 522
ممکن است اشاره و تشبیهی در این امر نیز باشد که گاهی در « ایمان » و « کفر » ضمنا قرار گرفتن این آیه در میان آیات مربوط به
یک جامعه، در یک شهر، و گاه حتی در یک خانه افرادي با ایمان که همچون آب عذب و فراتند در کنار افراد بیایمان که
همچون آب ملح و اجاجند، با دو طرز تفکر، دو نوع عقیده، و دو نوع عمل پاك و ناپاك، قرار میگیرند، بیآنکه به هم آمیخته
شوند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 54 ..... ص : 343
(آیه 54 )- در این آیه به مناسبت بحث نزول باران و همچنین دریاهاي آب شور و شیرین که در کنار هم قرار میگیرند سخن از
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً). ) « او کسی است که از آب انسانی را آفرید » : آفرینش انسان از آب به میان آورده، میگوید
احتمال دارد که چند معنی در مفهوم آیه جمع باشد یعنی هم بشر نخستین از آب آفریده شده، و هم پیدایش تمام افراد انسان از آب
است، و هم آب مهمترین ماده ساختمان بدن انسان را تشکیل میدهد، آبی که از سادهترین ص: « نطفه »
344
موجودات این جهان محسوب میشود چگونه مبدء پیدایش چنین خلقت شگرفی شده است؟! این دلیل روشن قدرت اوست.
به دنبال آفرینش انسان، سخن از گسترش نسلها به میان آورده، میگوید:
و نسل او را از این دو طریق گسترش داد (فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً). « سپس او را نسب و سبب قرار داد »
پیوندي است که در میان انسانها از طریق زاد و ولد به وجود میآید، مانند ارتباط پدر و فرزند یا برادران به « نسب » منظور از
است، پیوندهایی است که از این طریق میان دو طایفه بر قرار میشود، « داماد » که در اصل به معنی « صهر » یکدیگر، اما منظور از
مانند پیوند انسان با نزدیکان همسرش.
وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً). ) « و پروردگار تو همواره توانا بوده و هست » : در پایان آیه به عنوان تأکید بر مسائل گذشته، میفرماید
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 55 ..... ص : 344
(آیه 55 )- سر انجام در این آیه انحراف مشرکان را از اصل توحید، از طریق مقایسه قدرت بتها با قدرت پروردگار که نمونههاي آن
وَ) « و آنها معبودهایی جز خدا میپرستند که نه سودي به آنها میرساند و نه زیانی » : در آیات قبل گذشت روشن میسازد، میگوید
یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُهُمْ وَ لا یَضُرُّهُمْ).
مسلم است تنها وجود سود و زیان نمیتواند معیار پرستش باشد، ولی قرآن با این تعبیر بیانگر این نکته است که آنها هیچ بهانهاي
براي این پرستش ندارند چرا که بتها موجوداتی هستند کاملا بیخاصیت و فاقد هر گونه ارزش و تأثیر مثبت یا منفی.
وَ کانَ الْکافِرُ عَلی رَبِّهِ ) « و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) پشتیبان یکدیگرند » : در پایان آیه اضافه میکند
ظَهِیراً).
بسیج کنند، بر ضد آیین خدا و پیامبرش و مؤمنان راستین بسیج مینمایند. « اللّه » و نیروهایی را که میبایست در مسیر
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 56 ..... ص : 344
(آیه 56 )- پاداش من هدایت شماست! از آنجا که در آیات گذشته سخن از اصرار بت پرستان بر پرستش بتهایی بود که مطلقا سود
و زیانی ندارند، در این آیه ص: 345
صفحه 307 از 522
ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار » : اشاره به وظیفه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در برابر این متعصبان لجوج کرده، میگوید
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِیراً). ) « کننده نفرستادیم
اگر آنها دعوت تو را نپذیرفتند ایرادي بر تو نیست، تو وظیفه خود را که بشارت و انذار است انجام دادي.
این سخن هم وظیفه پیامبر را مشخص میکند و هم تسلّی خاطري براي او است، و هم نوعی تهدید و بیاعتنایی به این گروه گمراه
میباشد.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 57 ..... ص : 345
بگو: من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشی » (آیه 57 )- سپس به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که به آنها
قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ). ) « از شما نمیطلبم
این پاداش من است (إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ « مگر کسی که بخواهد راهی به سوي پروردگارش برگزیند » : بعد اضافه میکند
سَبِیلًا).
یعنی تنها اجر و پاداش من هدایت شماست، آن هم از روي اراده و اختیار نه اکراه و اجبار، و این تعبیر نهایت لطف و محبت پیامبر
صلّی اللّه علیه و آله را نسبت به پیروانش روشن میسازد، چرا که مزد خود را سعادت و خوشبختی آنان میشمرد.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 58 ..... ص : 345
(آیه 58 )- این آیه تکیهگاه اصلی پیامبر را روشن میسازد، میفرماید:
وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِي لا یَمُوتُ). ) « و توکل بر خداوندي کن که زنده است و هرگز نمیمیرد »
با داشتن این تکیهگاه و پناهگاه نه نیازي به اجر و پاداش آنها داري، و نه وحشتی از ضرر و زیان و توطئه آنان.
از نقصها منزه بشمر، و در برابر همه کمالات او را ستایش کن (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ). « تسبیح و حمد او به جا آور » و اکنون که چنین است
و به « همین بس که خداوند از گناهان بندگانش آگاه است » سپس اضافه میکند: از کار شکنی و توطئههاي دشمنان نگران مباش
موقع حساب آنها را میرسد (وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً).
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 59 ..... ص : 345
او » : (آیه 59 )- این آیه بیان قدرت پروردگار در پهنه جهان هستی است و توصیف دیگري است از این تکیهگاه مطمئن، میفرماید
کسی است که ص: 346
الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی ) « آسمانها و زمین و آنچه را در میان آن دو است در شش روز [شش دوران] آفرید
سِتَّۀِ أَیَّامٍ).
و به تدبیر عالم پرداخت (ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ). « سپس بر عرش قدرت قرار گرفت »
کسی که داراي این قدرت وسیع است میتواند متوکلان بر خود را در برابر هر خطر و حادثهاي حفظ کند.
الرَّحْمنُ). ) « او خداوند رحمان است » : و در پایان آیه اضافه میکند
کسی که رحمت عامش همه موجودات را در بر گرفته، و مطیع و عاصی و مؤمن و کافر از خوان نعمت بیدریغش بهره میگیرند.
فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً). ) « از او بخواه که از همه چیز آگاه است » اکنون که خدایی داري بخشنده و قادر و توانا، اگر چیزي میخواهی
صفحه 308 از 522
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 60 ..... ص : 346
و هنگامی » : (آیه 60 )- از آنجا که در آیات پیشین سخن از عظمت و قدرت خدا بود و هم وسعت رحمت او در این آیه میافزاید
که به آنها گفته شود براي خداوند رحمان (که سراسر وجود شما غرق رحمت اوست) سجده کنید آنها (از روي کبر و غرور، و یا
را نمیشناسیم. « رحمان » وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ). ما اصلا ) ؟« از سر استهزاء) میگویند: رحمان چیست
أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا). ) !؟« آیا ما براي چیزي سجده کنیم که تو به ما دستور میدهی »
ما زیر بار هیچ کس نمیرویم و تابع فرمان این و آن نخواهیم شد!.
وَ زادَهُمْ نُفُوراً). ) « و بر نفرت و دوریشان از خدا افزوده میشود » این سخن را میگویند »
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 61 ..... ص : 346
(آیه 61 )- این آیه در حقیقت پاسخی است به سؤال آنها که میگفتند:
پر برکت و با » : رحمان چیست؟ هر چند آنها این سخن را از روي سخریه میگفتند اما قرآن پاسخ جدّي به آنها داده، میفرماید
، تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً). برگزیده تفسیر نمونه، ج 3 ) « عظمت است آن خدایی که در آسمان منزلگاههایی قرار داد
ص: 347
برجهاي آسمانی اشاره به صورتهاي مخصوص فلکی است که خورشید و ماه در هر فصل و هر موقعی از سال در برابر یکی از آنان
در « قمر » میباشد، و یا « صورت فلکی حمل » قرار گرفته، یعنی محاذي « حمل » قرار میگیرند مثلا میگویند خورشید در برج
واقع شده. « عقرب » است، یعنی کره ماه برابر صورت فلکی « عقرب »
و در میان آن چراغ روشن و ماه » : به این ترتیب آیه اشاره به منزلگاههاي آسمانی خورشید و ماه کرده، و به دنبال آن اضافه میکند
وَ جَعَلَ فِیها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِیراً). ) « تابانی آفرید
!؟« مَا الرَّحْمنُ » : آیا با این همه نشانههاي روشن، با این منازل بدیع و دقیق خورشید و ماه باز او را نمیشناسید و میگویید
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 62 ..... ص : 347
و او همان » : (آیه 62 )- در این آیه باز به معرفی پروردگار عالم ادامه داده و بخش دیگري از نظام هستی را باز گو کرده، میگوید
وَ هُوَ ) « کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد، براي آنها که بخواهند متذکر شوند و یا بخواهند شکر گذاري کنند
الَّذِي جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَۀً لِمَنْ أَرادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرادَ شُکُوراً).
نظام بدیعی که اگر نبود، زندگی انسان بر اثر شدت نور و حرارت یا تاریکی و ظلمت به تباهی میکشید، براي آنها که میخواهند
خدا را بشناسند دلیل جالبی است.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 63 ..... ص : 347
(آیه 63 )- صفات ویژه بندگان خاصّ خدا: از این به بعد بحث جامع و جالبی پیرامون صفات ویژه بندگان خاص پروردگار که
آمده، مطرح میشود، و دوازده صفت از صفات ویژه آنان را بیان میکند و در حقیقت تکمیلی است « عِبادُ الرَّحْمنِ » تحت عنوان
براي آیات گذشته که مشرکان لجوج هنگامی که نام خداوند رحمان برده میشد از سر استهزاء و غرور میگفتند: رحمان چیست؟
صفحه 309 از 522
، جایی که بندگان او این قدر عالی مقام و با شخصیتند عظمت خداي رحمان را بهتر میتوان درك کرد. برگزیده تفسیر نمونه، ج 3
ص: 348
وَ عِبادُ ) « و بندگان خاص خداوند رحمان کسانی هستند که با آرامش و بیتکبر بر روي زمین راه میروند » : نخست میگوید
الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً).
نخستین توصیف نفی کبر و غرور و خود خواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن او آشکار میشود زیرا
ملکات اخلاقی همیشه خود را در لا بلاي اعمال و گفتار و حرکات انسان نشان میدهند، تا آنجا که از چگونگی راه رفتن یک
انسان میتوان با دقت و مو شکافی به قسمت قابل توجهی از اخلاق او پی برد.
آري! آنها متواضعند، و تواضع کلید ایمان است.
و هنگامی که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار » : دومین وصف آنها حلم و بردباري است چنانکه قرآن در ادامه همین آیه میگوید
وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً). ) « میدهند (و به جهل و جدال و سخنان زشت میپردازند) در پاسخ آنها سلام میگویند
سلامی که نشانه بیاعتنایی توأم با بزرگواري است، نه ناشی از ضعف، نه سلام تحیت که نشانه محبت و پیوند دوستی است.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 64 ..... ص : 348
و آنها کسانی هستند که » : (آیه 64 )- در این آیه به سومین ویژگی آنها که عبادت خالصانه پروردگار است پرداخته، میگوید
وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً). ) « شبانگاه براي پروردگارشان سجده و قیام میکنند
در ظلمت شب که چشم غافلان در خواب است و جایی براي تظاهر و ریا وجود ندارد خواب خوش را بر خود حرام کرده و به
خوشتر از آن ذکر خدا و قیام و سجود در پیشگاه با عظمت اوست میپردازد، پاسی از شب را به مناجات با محبوب میگذرانند، و
قلب و جان خود را با یاد و نام او روشن میکنند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 65 ..... ص : 348
و آنها کسانی هستند که پیوسته میگویند: » (آیه 65 )- چهارمین صفت ویژه آنان خوف و ترس از مجازات و کیفر الهی است
وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ ) « پروردگارا! عذاب جهنم را از ما بر طرف گردان که عذابش سخت و شدید و پر دوام است
جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً).
زیده تفسیر نمونه، ج 3، ص: 349
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 66 ..... ص : 349
إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَ  را وَ مُقاماً). ) « چرا که جهنم بد جایگاه و بد محل اقامتی است » -( (آیه 66
با این که آنها شبها به یاد خدا هستند و به عبادتش مشغول، و روزها در مسیر انجام وظیفه گام بر میدارند باز هم قلوبشان مملوّ از
ترس مسؤولیتهاست، همان ترسی که عامل نیرومندي براي حرکت به سوي انجام وظیفه بیشتر و بهتر است.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 67 ..... ص : 349
که اعتدال و دوري از هر گونه افراط و تفریط در کارها مخصوصا در مسأله « عباد الرحمن » (آیه 67 )- سپس به پنجمین صفت ممتاز
صفحه 310 از 522
و آنها کسانی هستند که به هنگام انفاق، نه اسراف میکنند و نه سخت گیري، بلکه در میان این » : انفاق است اشاره کرده، میفرماید
وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً). ) « دو حد اعتدال را رعایت میکنند
جالب توجه این که سخن را روي کیفیت انفاق آنان میبرد- اصل انفاق کردن را مسلّم میگیرد- و میگوید: انفاقی عادلانه و دور
از هر گونه اسراف و سخت گیري دارند، نه آن چنان بذل و بخششی کنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آن چنان سختگیر
باشند که دیگران از مواهب آنها بهره نگیرند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 68 ..... ص : 349
توحید خالص است که آنها را از هر گونه شرك و دو گانه و یا چند گانه پرستی دور « عباد الرّحمن » (آیه 68 )- ششمین ویژگی
میسازد.
وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ). ) « و آنها کسانی هستند که معبود دیگري را با خداوند نمیخوانند » : میفرماید
نور توحید سراسر قلب آنها و زندگی فردي و اجتماعیشان را روشن ساخته و تیرگی و ظلمت شرك از آسمان فکر و روح آنها
بکلی رخت بربسته است.
و آنها هرگز انسانی را که خداوند (خونش را) حرام شمرده- جز به » : هفتمین صفت، پاکی آنها از آلودگی به خون بیگناهان است
وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ). ) « حق- به قتل نمیرسانند
از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که تمام نفوس انسانی در اصل محترمند و ریختن خون آنها ممنوع است، مگر عواملی پیش
آید که این احترام ذاتی را ص: 350
تحت الشعاع قرار دهد و مجوز ریختن خون گردد.
وَ لا یَزْنُونَ). ) « و زنا نمیکنند » هشتمین وصف آنها این است که: دامان عفتشان هرگز آلوده نمیشود
آنها بر سر دو راهی کفر و ایمان، ایمان را انتخاب میکنند، و بر سر دو راهی امنیت و ناامنی جانها، امنیت را، و بر سر دو راهی
پاکی و آلودگی، پاکی را، آنها محیطی خالی از هر گونه شرك و ناامنی و بیعفتی و ناپاکی با تلاش و کوشش خود فراهم
میسازند.
« و هر کس یکی از این امور را انجام دهد عقوبت و مجازاتش را خواهد دید » : و در پایان آیه براي تأکید هر چه بیشتر اضافه میکند
(وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً).
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 69 ..... ص : 350
(آیه 69 )- از آنجا که این سه گناه نهایت اهمیت را دارد باز در این آیه روي آن تکیه کرده، میگوید: کسانی که مرتکب این امور
یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَۀِ وَ ) « عذاب آنها در قیامت مضاعف میگردد، و با خواري، جاودانه در عذاب خواهند ماند » شوند
یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً).
منظور از مضاعف شدن عذاب این است که بر هر یک از گناهان سه گانه که در آیه قبل مذکور است مجازات جدا گانهاي خواهد
شد که مجموعا عذاب مضاعف است.
از این گذشته گاه یک گناه سر چشمه گناهان دیگر میشود، مانند کفر که سبب ترك واجبات و انجام محرمات میگردد، و این
خود موجب مضاعف شدن مجازات الهی است.
صفحه 311 از 522
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 70 ..... ص : 350
اشاره
(آیه 70 )- ولی از آنجا که قرآن مجید هیچگاه راه بازگشت را به روي مجرمان نمیبندد و گنهکاران را تشویق و دعوت به توبه
میکند، در این آیه چنین میگوید:
مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند (گناهان آنان را) به حسنات مبدّل میکند، و »
إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَ ناتٍ وَ کانَ اللَّهُ ) « خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است
غَفُوراً رَحِیماً). ص: 351
تبدیل سیئات به حسنات: ..... ص : 351
در اینجا چند تفسیر است که همه میتواند قابل قبول باشد:
-1 هنگامی که انسان توبه میکند و ایمان به خدا میآورد، سیئات اعمالش در آینده تبدیل به حسنات میشود، اگر در گذشته
مرتکب قتل نفس میشد در آینده دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان را جاي آن میگذارد.
-2 دیگر این که خداوند به لطف و کرم و فضل و انعامش بعد از توبه کردن سیئات اعمال او را محو میکند، و به جاي آن حسنات
مینشاند.
-3 سومین تفسیر این که منظور از سیئات آثار سوئی است که از آن بر روح و جان انسان نشسته، هنگامی که توبه کند و ایمان
آورد آن آثار سوء از روح و جانش بر چیده میشود، و تبدیل به آثار خیر میگردد.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 71 ..... ص : 351
و کسی که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، » : (آیه 71 )- این آیه در حقیقت چگونگی توبه صحیح را تشریح کرده، میگوید
و پاداش خود را از او میگیرد (وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَی اللَّهِ مَتاباً). « بسوي خدا بازگشت میکند
یعنی، توبه و ترك گناه باید تنها به خاطر زشتی گناه نباشد بلکه علاوه بر آن انگیزهاش خلوص نیت و باز گشت به سوي پروردگار
باشد.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 72 ..... ص : 351
آنها کسانی هستند که هرگز شهادت به باطل » (آیه 72 )- نهمین صفت برجسته عباد الرّحمن احترام و حفظ حقوق دیگران است
وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ). و در مجالس باطل نیز حضور پیدا نمیکنند. ) « نمیدهند
به این ترتیب عباد الرحمن و بندگان خاص خدا نه شهادت به دروغ میدهند، و نه در مجالس لهو و باطل و گناه حضور مییابند،
چرا که حضور در این مجالس علاوه بر امضاي گناه، مقدمه آلودگی قلب و روح است.
و آنها هنگامی که » : سپس در ذیل آیه به دهمین صفت برجسته آنان که داشتن هدف مثبت در زندگی است اشاره کرده، میگوید
صفحه 312 از 522
وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً). ص: ) « با لغو و بیهودگی بر خورد کنند، بزرگوارانه از کنار آن میگذرند
352
در حقیقت آنها نه در مجلس باطل حضور پیدا میکنند و نه آلوده لغو و بیهودگی میشوند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 73 ..... ص : 352
(آیه 73 )- یازدهمین صفت این گروه از بندگان خاص خدا، داشتن چشم بینا، و گوش شنوا به هنگام بر خورد با آیات پروردگار
وَ) !« و آنها کسانی هستند که هر گاه آیات پروردگارشان به آنها یاد آوري شود کر و کور روي آن نمیافتند » : است، میفرماید
الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُ  ما وَ عُمْیاناً).
مسلما منظور اشاره به عمل کفار نیست، چرا که آنها به آیات الهی اصلا اعتنایی ندارند، بلکه منظور گروه منافقان یا به ظاهر
مسلمانان قشري است که چشم و گوش بسته بر آیات خدا میافتند بیآنکه حقیقت آن را درك کنند، و در عمل از آن الهام
گیرند.
اصولا درك آگاهانه از مذهب سر چشمه اصلی مقاومت و پایداري و ایستادگی است، چرا که چشم و گوش بستگان را به آسانی
میتوان فریب داد، و با تحریف مذهب از مسیر اصلی منحرف ساخت، و آنها را به وادي کفر و بیایمانی و ضلالت کشاند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 74 ..... ص : 352
(آیه 74 )- یازدهمین ویژگی این مؤمنان راستین آن است که توجه خاصی به تربیت فرزند و خانواده خویش دارند و براي خود در
و آنها پیوسته (از درگاه خدا میخواهند و) میگویند: » برابر آنها مسؤولیت فوقالعادهاي قائلند
وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ) !« پروردگارا! از همسران و فرزندان ما کسانی قرار ده که مایه روشنی چشم ما گردند
ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ).
بدیهی است منظور این نیست که تنها در گوشهاي بنشینند و دعا کنند، بلکه دعا دلیل شوق و عشق درونیشان بر این امر است، و رمز
تلاش و کوشش.
و بالاخره دوازدهمین وصف برجسته این بندگان خالص خدا که از یک نظر مهمترین این اوصاف است این که آنها هرگز به این
قانع نیستند که خود راه حق را بسپرند بلکه همّتشان آن چنان والاست که میخواهند امام و پیشواي جمعیت مؤمنان باشند و دیگران
را نیز به این راه دعوت کنند. ص: 353
آنها چون زاهدان گوشه گیر و منزوي، تنها گلیم خویش را از آب بیرون نمیکشند، بلکه سعیشان این است که بگیرند غریق را! لذا
وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ ) « پروردگارا! ما را امام و پیشواي پرهیزکاران قرار ده » : در پایان آیه میفرماید: آنها کسانی هستند که میگویند
إِماماً).
آري! آنها بندگان خاص رحمانند، و همان گونه که رحمت عام خدا همگان را فرا میگیرد، رحمت این بندگان خدا نیز از جهاتی
عام است، علم و فکر و بیان و قلم و مال و قدرتشان پیوسته در مسیر هدایت خلق خدا کار میکند. آنها سر مشقهایی براي پرهیز
کاران محسوب میشوند.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 75 ..... ص : 353
صفحه 313 از 522
(آیه 75 )- بعد از تکمیل این اوصاف دوازده گانه اشاره به این بندگان خاص خدا با تمام این ویژگیها کرده، و در یک جمع بندي
آنها کسانی هستند که درجات عالی بهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش » : کوتاه پاداش الهی آنان را چنین بیان میکند
أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَۀَ بِما صَبَرُوا). ) « داده میشود
وصف تازهاي نیست بلکه ضامن اجراي تمام اوصاف گذشته است و در اینجا مفهوم وسیعی دارد که شکیبایی و استقامت در « صبر »
برابر مشکلات راه اطاعت پروردگار و جهاد و مبارزه با هوسهاي سر کش و ایستادگی در مقابل عوامل گناه همه در آن جمع است.
وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّۀً وَ سَلاماً). ) « در آن غرفههاي بهشتی با تحیت و سلام رو برو میشوند » : سپس اضافه میکند
بهشتیان به یکدیگر تحیت و سلام میگویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت میگوید.
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 76 ..... ص : 353
خالِدِینَ ) ؟« جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زیبایی » : (آیه 76 )- سپس براي تأکید بیشتر میفرماید
فِیها حَسُنَتْ مُسْتَقَ  را وَ مُقاماً).
سورة الفرقان( 25 ): آیۀ 77 ..... ص : 353
(آیه 77 )- اگر دعاي شما نبود ارزشی نداشتید! این آیه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجهاي است براي تمام سوره،
و هم براي بحثهایی که در ص: 354
در آیات گذشته آمده است. « عباد الرّحمن » زمینه اوصاف
بگو: پروردگار من براي شما ارج و وزنی قائل نیست اگر دعاي شما » : روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید
قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ). ) « نباشد
بنا بر این آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا میدهد همان ایمان و دعا و توجه به پروردگار و بندگی اوست.
شما تکذیب (آیات پروردگار و پیامبران خدا) کردید، و این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت، و از شما جدا » : سپس میافزاید
فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً). ) « نخواهد شد
یعنی شما در گذشته آیات خدا و پیامبران او را تکذیب کردید اگر به سوي خدا نیایید و راه ایمان و بندگی او را پیش نگیرید هیچ
ارزش و مقامی نزد او نخواهید داشت، و کیفرهاي تکذیبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت.
« (پایان سوره فرقان
ص: 355
سوره شعراء [ 26 ] ..... ص : 355
اشاره
تمامی آیات این سوره- جز چهار آیه آخر- در مکّه نازل شده و 227 آیه است
محتواي سوره: ..... ص : 355
صفحه 314 از 522
میدانیم در سورههاي مکی که در آغاز دعوت اسلام نازل گردید بیشتر روي اصول اعتقادي، توحید، معاد و دعوت پیامبران خدا و
اهمیت قرآن تکیه میشد، و تقریبا تمام بحثهاي سوره شعراء پیرامون همین مسائل دور میزند.
در حقیقت میتوان محتواي این سوره را در چند بخش خلاصه کرد:
بخش اول طلیعه سوره است که از حروف مقطعه، و سپس عظمت مقام قرآن و تسلّی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در برابر پا
فشاري و خیره سري مشرکان و اشارهاي به بعضی از نشانههاي توحید و صفات خدا سخن میگوید.
بخش دوم فرازهایی از سرگذشت هفت پیامبر بزرگ و مبارزات آنها را با قومشان، و لجاجتها و خیره سریهاي آنان را باز گو
میکند که شباهت زیادي با منطق مشرکان عصر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله داشته و نیز مخصوصا روي عذاب دردناك این
اقوام و بلاهاي وحشتناکی که بر آنها فرود آمد تکیه شده است که خود تهدید مؤثري براي مخالفان پیامبر اسلام در آن شرایط
است.
بخش سوم- که در حقیقت جنبه نتیجه گیري از بخشهاي گذشته دارد- پیرامون پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و عظمت قرآن و
تکذیب مشرکان و دستوراتی به آن حضرت در زمینه روش دعوت، و چگونگی بر خورد با مؤمنان سخن میگوید، برگزیده تفسیر
نمونه، ج 3، ص: 356
و سوره را با بشارت به مؤمنان صالح و تهدید شدید ستمگران پایان میدهد.
ضمنا نام این سوره از چند آیه آخر که پیرامون شعراي بیهدف سخن میگوید گرفته شده است.
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 356
در حدیثی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله چنین میخوانیم:
کسی که سوره شعراء را بخواند به عدد کسی که نوح را تصدیق و یا تکذیب کرده است ده حسنه براي او خواهد بود، و همچنین »
.« هود، شعیب، صالح و ابراهیم و به عدد تمام کسانی که تکذیب عیسی و تصدیق محمّد صلّی اللّه علیه و آله کردهاند
البته منظور تلاوتی است که مقدمه تفکر و سپس اراده و عمل باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 1 ..... ص : 356
طسم). ) « طا، سین، میم » (آیه 1)- باز در آغاز این سوره با نمونه دیگري از حروف مقطعه قرآن رو برو میشویم
نقل شده که همه نشان میدهد این حروف « طسم » روایات متعددي از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله یا بعضی از صحابه در تفسیر
علامتهاي اختصاري از نامهاي خدا، یا نامهاي قرآن، و یا مکانهاي مقدس و یا بعضی از درختان بهشتی و مانند آن است.
این روایات، تفسیري را که در آغاز سوره اعراف در این زمینه نقل کردیم تأیید میکند، و در عین حال با آنچه در آغاز سوره بقره
آوردیم که منظور بیان اعجاز و عظمت قرآن است که این کلام بزرگ از حروف ساده و کوچک ترکیب شده است منافاتی ندارد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 2 ..... ص : 356
تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ). ) « اینها آیات کتاب مبین است » : (آیه 2)- این آیه عظمت قرآن را این چنین بیان میکند
است اشاره به آشکار بودن عظمت و اعجاز آن میباشد که هر چه انسان در « بیان » که در اصل از ماده « مبین » به « قرآن » توصیف
صفحه 315 از 522
محتواي آن بیشتر دقت کند به معجزه بودنش آشناتر میشود.
و آشکار کننده راه سعادت ص: 357 « باطل » از « حق » از این گذشته قرآن بیان کننده
و پیروزي و نجات از گمراهی است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 3 ..... ص : 357
گویی میخواهی جان خود را به خاطر این که آنها ایمان » : (آیه 3)- سپس به دلداري پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پرداخته، میگوید
لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ). ) « نمیآورند از شدت اندوه بر باد دهی
آري! همه پیامبران الهی این چنین دلسوز بودند مخصوصا پیامبر اسلام که این تعبیر کرارا در قرآن در مورد او آمده است.
بعضی از مفسران چنین میگویند که سبب نزول آیه فوق این بود که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مرتبا اهل مکه را به توحید دعوت
میکرد، اما آنها ایمان نمیآورند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنقدر ناراحت شده بود که آثار آن در چهرهاش آشکار بود، آیه فوق
نازل شد و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را دلداري داد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 4 ..... ص : 357
(آیه 4)- این آیه براي اثبات این حقیقت که خداوند بر هر چیز قادر است حتی میتواند همه آنها را به اجبار وادار به ایمان کند
إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ ) « اگر ما بخواهیم از آسمان آیهاي بر آنها نازل میکنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد » : چنین میگوید
عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَۀً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ).
اشاره به این که ما این قدرت را داریم که معجزه خیره کننده، یا عذاب شدید و وحشتناکی بر آنها فرو بفرستیم که همگی بیاختیار
سر تعظیم در برابر آن فرود آورند و تسلیم شوند، ولی این ایمان اجباري ارزشی ندارد، مهم آن است که آنها از روي اراده و
تصمیم و درك و اندیشه در برابر حق خاضع گردند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 5 ..... ص : 357
و هیچ ذکر تازهاي از سوي خداوند مهربان » : (آیه 5)- سپس به موضع گیري مشرکان و کافران در برابر قرآن اشاره کرده، میفرماید
وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ). ) « براي آنها نمیآید مگر این که از آن روي گردان میشوند
پروردگار سر چشمه میگیرد که همه انسانها را بدون « رحمت عامه » اشاره به این است که نزول این آیات از « الرَّحْمنِ » تعبیر به
استثناء به سعادت و کمال دعوت میکند. ص: 358
تازه و جدید) اشاره به این است که آیات قرآن یکی پس از دیگري نازل میگردد، و هر کدام محتواي تازهاي ) « مُحْ دَثٍ » و تعبیر به
دارد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 6 ..... ص : 358
میرسند، « استهزاء » و از آن بدتر « تکذیب » قناعت نمیکنند، بلکه به مرحله « اعراض » (آیه 6)- سپس اضافه میکند: اینها تنها به
و از مجازات دردناك کار خود با « آنها تکذیب کردند اما به زودي اخبار آنچه را به استهزاء میگرفتند به آنان میرسد » : میفرماید
خبر میشوند (فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبؤُا ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
صفحه 316 از 522
در اینجا کیفرهاي سختی است که در این جهان و جهان دیگر دامنگیر آنها میشود. « أَنْبؤُا » منظور از
بررسی این آیه و آیه قبل نشان میدهد که انسان به هنگام قرار گرفتن در جادههاي انحرافی بطور تصاعدي فاصله خود را از حق
بیشتر میکند.
نخست مرحله اعراض و روي گرداندن و بیاعتنایی نسبت به حق است، اما تدریجا به مرحله تکذیب و انکار میرسد، باز از این
مرحله فراتر میرود و حق را به باد سخریه میگیرد، و به دنبال آن مجازات الهی فرا میرسد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 7 ..... ص : 358
(آیه 7)- زوجیت در گیاهان: در آیات گذشته سخن از اعراض کافران، از آیات تشریعی یعنی قرآن مجید بود و در اینجا سخن از
اعراض آنها از آیات تکوینی و نشانههاي خدا در پهنه آفرینش است، آنها نه تنها، گوش جان خود را بر سخنان پیامبر صلّی اللّه علیه
و آله میبستند، بلکه چشمهاي خود را نیز از دیدن نشانههاي حق در اطراف خود محروم میساختند.
آیا آنها به زمین نگاه نکردند چه بسیار گیاهان از انواع مختلف، نر و ماده، زیبا و جالب و پر فایده در آن » : نخست میگوید
أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ). ) « آفریدیم
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 8 ..... ص : 358
در این (خلقت گیاهان ارزشمند) نشانه روشنی (بر وجود خدا) » : (آیه 8)- در این آیه به عنوان تأکید و تصریح بیشتر میفرماید
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً). ) « است
اما این کور دلان آن چنان غافل و بیخبرند که این گونه آیات الهی را میبینند، باز هم در غفلتند، چرا که کفر و لجاج در قلب
آنها رسوخ کرده. ص: 359
وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ). ) « اکثر آنها هرگز مؤمن نبودهاند » : لذا در پایان آیه میفرماید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 9 ..... ص : 359
و پروردگار تو قدرتمند و » : (آیه 9)- در این آیه با تعبیري که هم نشانه تهدید است و هم تشویق، هم بیم است و هم امید، میفرماید
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « مهربان است
به معنی قدرتمندي است که شکستناپذیر است، هم توانایی بر ارائه آیات بزرگ دارد، و هم در هم کوبنده تکذیب « عزیز »
است و رحمت واسعهاش همه جا را فرا گرفته، و باز گشت جدي به سوي او در یک لحظه « رحیم » کنندگان است، ولی با این حال
کوتاه کافی است که تمام نظر لطف او را متوجه انسان سازد و بر گناهان گذشتهاش قلم عفو کشد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 10 ..... ص : 359
(آیه 10 )- آغاز رسالت موسی علیه السّلام: گفتیم در این سوره سر گذشت هفت تن از پیامبران بزرگ به عنوان درس آموزندهاي
براي عموم مسلمانان مخصوصا مسلمانان نخستین بیان شده است.
نخست از موسی (ع) شروع میکند و بخشهاي مختلفی از زندگی او و درگیریش را با فرعونیان تا هنگام غرق این قوم ظالم و
ستمگر شرح میدهد.
صفحه 317 از 522
ستمگر شرح میدهد.
این بحثها گر چه به ظاهر مکرر است، اما دقت در آنها نشان میدهد که در هر مورد روي بخش خاصی از این سر گذشت پر ماجرا
تکیه شده است.
فی المثل آیات مورد بحث هنگامی نازل شد که مسلمانان سخت در اقلیت قرار داشتند و دشمنان آنها بسیار قوي و نیرومند، در اینجا
لازم است خداوند سرگذشتهاي مشابهی را از اقوام پیشین بیان کنند تا بدانند این قدرت عظیم دشمن و ضعف ظاهري آنها هرگز
سبب شکست نخواهد شد، تا روحیه آنها قوي گردد و بر استقامت و پا فشاري خود بیفزایند، و جالب این که: بعد از سرگذشت هر
وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ) اکثر آنها ایمان نیاوردند و پروردگار تو » یک از این پیامبران هفتگانه جمله
تکرار شده، درست همان عبارتی که در آغاز همین سوره در مورد پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله خواندیم. « توانا و رحیم است
ص: 360
این هماهنگی شاهد زندهاي بر این حقیقت است که ذکر این بخش از داستانهاي انبیا، به خاطر شرایط خاص روانی و اجتماعی
مسلمانان در آن مقطع خاص زمانی و مشابه آن بوده است.
وَ إِذْ نادي رَبُّکَ ) « و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت موسی را ندا کرد که به سراغ آن قوم ستمگر برو » : نخست میگوید
مُوسی أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 11 ..... ص : 360
قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لا یَتَّقُونَ). ) « قوم فرعون، آیا آنها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمیکنند » -( (آیه 11
این نکته قابل توجه است که تنها صفتی را از فرعونیان که بر آن تکیه کرده ظلم است و میدانیم ظلم معنی جامع و گستردهاي دارد
که شرك یکی از مصادیق بارز آن است، و استثمار و استعباد بنی اسرائیل با آن همه زجر و شکنجه نیز مصداق دیگري از آن
میباشد، از این گذشته آنها با اعمال خلافشان قبل از هر کس بر خودشان ستم میکردند، و به این ترتیب میتوان هدف دعوت
انبیاء را در مبارزه با ظلم و ستم در تمام ابعاد خلاصه کرد!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 12 ..... ص : 360
(آیه 12 )- در این هنگام موسی مشکلات عظیم خود را به پیشگاه پروردگار عرض میکند و از او تقاضاي قوت و قدرت بیشتر براي
قالَ رَبِّ إِنِّی أَخافُ أَنْ ) « عرض کرد پروردگارا! من از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند » : تحمل این رسالت عظیم مینماید
یُکَذِّبُونِ).
و با جار و جنجال خود مرا از صحنه بیرون کنند.
موسی (ع) در ذکر این سخن کاملا حق داشت چرا که فرعون و دار و دستهاش آنقدر مسلط بر اوضاع کشور مصر بودند که احدي
یاراي مخالفت با آنها را نداشت و هر گونه نغمه مخالفی را با شدت و بیرحمی سرکوب میکردند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 13 ..... ص : 360
وَ یَضِیقُ صَدْرِي). ) « سینه من براي انجام این رسالت وسعت کافی ندارد » (آیه 13 )- به علاوه
وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی). ) « زبان من به قدر کافی گویا نیست » از این گذشته
ص: 361 « به (برادرم) هارون نیز رسالت بدهی » : به همین جهت تقاضاي من این است
صفحه 318 از 522
تا به همراه من مأمور اداي این رسالت گردد (فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ).
تا با معاضدت یکدیگر بتوانیم این فرمان بزرگ را در برابر آن ستمگران خیره سر به اجرا در آوریم.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 14 ..... ص : 361
وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ). من یکی از این فرعونیان ستمگر را ) « آنها بر من (به اعتقاد خودشان) گناهی دارند » (آیه 14 )- از همه اینها گذشته
به هنگامی که با یک مرد بنی اسرائیلی مظلوم درگیر بود با ضربه قاطع خود کشتهام.
و این رسالت عظیم به پایان نرسد (فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ). « میترسم (به عنوان قصاص) مرا به قتل برسانند » از این نظر
موسی ترسی براي شخص خود نداشت بلکه از این بیم داشت که قبل از رسیدن به مقصد از پاي در آید، لذا از خداوند تقاضاي
نیروي بیشتر براي این مبارزه میکند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 15 ..... ص : 361
قالَ کَلَّا). که بتوانند تو را به قتل برسانند و ) « فرمود: این چنین نیست » (آیه 15 )- خداوند این تقاضاي صادقانه موسی را اجابت کرد
یا سینهات تنگی کند و زبانت گره داشته باشد و گویا نگردد.
و فرعون و قوم گمراهش « پس شما هر دو با آیات ما بروید » دعاي تو را در مورد برادرت نیز اجابت کردم و به او هم مأموریت دادم
را به سوي من دعوت کنید (فَاذْهَبا بِآیاتِنا).
إِنَّا مَعَکُمْ ) « ما با شما هستیم و به خوبی مطالب را میشنویم » و فکر نکنید من از شما دورم و جریان امر شما بر ما مخفی است، بلکه
مُسْتَمِعُونَ).
هرگز شما را تنها نخواهم گذارد و در حوادث سخت یاریتان خواهم کرد با اطمینان خاطر پیش بروید و محکم در این راه گام
بردارید.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 16 ..... ص : 361
(آیه 16 )- برخورد منطقی و قاطع با فرعون: در آیات گذشته نخستین مرحله مأموریت موسی (ع) یعنی دریافت وحی و رسالت و
تقاضاي وسائل نیل به این هدف بزرگ، پایان یافت.
یعنی رو برو شدن با فرعون و گفتگوي ص: 362 « مرحله دوم » از اینجا به بعد
سرنوشت ساز که در آن میان انجام گرفت مطرح شده.
اکنون (که همه چیز رو براه است) به سراغ فرعون بروید، و به او بگویید: ما رسول پروردگار » : نخست به عنوان مقدمه میفرماید
أْتِیا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ) «َ جهانیان هستیم
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 17 ..... ص : 362
أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا ) « بنی اسرائیل را با ما بفرست » : (آیه 17 )- و به دنبال بیان رسالت خود، آزادي بنی اسرائیل را مطالبه کنید و بگویید
بَنِی إِسْرائِیلَ).
بدیهی است منظور این بوده که زنجیر اسارت و بردگی از آنها بردارد تا آزاد شوند، و بتوانند با آنها بیایند، نه این که تقاضاي
صفحه 319 از 522
فرستادن آنها به وسیله فرعون شده باشد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 18 ..... ص : 362
(آیه 18 )- در اینجا فرعون زبان به سخن گشود و با جملههایی حساب شده، و در عین حال شیطنتآمیز براي نفی رسالت آنها
قالَ أَ لَمْ ) ؟« گفت: آیا ما تو را در کودکی در میان (دامان مهر) خود پرورش ندادیم » کوشید. نخست رو به موسی کرد و چنین
نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً).
که وجودت را به نابودي تهدید میکرد گرفتیم، دایهها برایت دعوت کردیم، و از « نیل » تو را از آن امواج خروشان و خشمگین
قانون مجازات مرگ فرزندان بنی اسرائیل معافت نمودیم، در محیطی امن و امان در ناز و نعمت پرورش یافتی! و بعد از آن نیز
وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِكَ سِنِینَ). ) !« سالهاي متمادي از عمرت در میان ما بودي »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 19 ..... ص : 362
تو آن کار مهم (کشتن یکی از قبطیان و طرفداران ما را انجام » : (آیه 19 )- سپس به ایراد دیگري نسبت به موسی پرداخته، میگوید
وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ). ) « دادي
اشاره به این که تو چگونه میتوانی پیامبر باشی که داراي چنین سابقهاي هستی.
وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ). ) « تو کفران نعمتهاي ما میکنی » و از همه اینها گذشته
سالها بر سر سفره ما بودي، نمک خوردي و نمکدان را شکستی!، با چنین ص: 363
کفران نعمت چگونه میتوانی پیامبر باشی؟
در حقیقت میخواست با این منطق و این گونه پرونده سازي موسی را به پندار خود محکوم کند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 20 ..... ص : 363
(آیه 20 )- موسی بعد از شنیدن سخنان شیطنتآمیز فرعون به پاسخ از هر سه ایراد پرداخت، ولی از نظر اهمیت پاسخ ایراد دوم
فرعون را مقدم شمرد و یا اصولا ایراد اول را در خور پاسخ نمیدانست، چرا که پرورش دادن کسی هرگز دلیل آن نمیشود که اگر
شخص پرورش دهنده گمراه بود او را به راه راست هدایت نکنند.
قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ). ) « گفت: من آن کار را انجام دادم در حالی که از بیخبران بودم » به هر حال چنین
به کار برده و سخنی گفت که ظاهرش این بوده که من در آن زمان راه حق را پیدا نکرده بودم « توریه » موسی (ع) در اینجا یک نوع
بعدا خداوند راه حق را به من نشان داد و مقام رسالت بخشید، ولی در باطن مقصود دیگري داشت و آن این که من نمیدانستم که
این کار مایه این همه درد سر میشود و گر نه اصل کار حق بود و مطابق قانون عدالت!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 21 ..... ص : 363
من به دنبال این حادثه هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم، و خداوند به من علم و دانش » : (آیه 21 )- سپس موسی اضافه میکند
فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ). ) « بخشید، و مرا از رسولان قرار داد
صفحه 320 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 22 ..... ص : 363
به پاسخ منّتی که فرعون در مورد پرورشش در دوران طفولیت و نوجوانی بر او گذارد پرداخته، و با لحن « موسی » (آیه 22 )- سپس
وَ تِلْکَ ) !؟« آیا این منتی است که تو بر من میگذاري که بنی اسرائیل را بنده و برده خود ساختی » : قاطع و اعتراضآمیزي میگوید
نِعْمَۀٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ).
تا آنجا که به خود اجازه دادي نوزادان پسر را به قتل برسانی، و دختران را براي کنیزي و خدمت زنده بگذاري؟
این ظلم بیحساب تو سبب شد که مادرم براي حفظ جان نوزادش مرا در صندوق بگذارد، و به امواج نیل بسپارد، و خواست الهی
این بود که آن کشتی ص: 364
کوچک در کنار کاخ تو لنگر بیندازد، آري ظلم بیاندازه تو بود که مرا رهین این منت ساخت، و مرا از خانه پاك پدرم محروم
ساخت و در کاخ آلوده تو قرار داد!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 23 ..... ص : 364
(آیه 23 )- هنگامی که موسی با لحن قاطع و کوبندهاي سخنان فرعون را پاسخ گفت و او از این نظر درمانده شد، مسیر کلام را
فرعون گفت: » تغییر داد و موسی را که گفته بود من رسول و فرستاده ربّ العالمینم مورد سؤال قرار داد و
قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ). ) ؟« پروردگار عالمیان چیست
فرعون این سخن را براي تجاهل و تحقیر، مطرح کرد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 24 ..... ص : 364
(آیه 24 )- ولی موسی همانند همه بحث کنندگان بیدار و آگاه راهی جز این نداشت که مطلب را جدي بگیرد و به پاسخ جدي
بپردازد، و از آنجا که ذات خدا از دسترس افکار انسانها بیرون است، دست به دامان آثار او در پهنه آفرینش زند، و از آیات آفاقی
گفت: او پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان این دو قرار گرفته است میباشد، اگر شما راه یقین » سخن به میان آورد
قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ). ) « میپویید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 25 ..... ص : 364
(آیه 25 )- اما فرعون با این بیان محکم معلم بزرگ آسمانی، از خواب غفلت بیدار نشد، باز به استهزاء و سخریه ادامه داد، و از
این مرد چه میگوید؟! (قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ « رو به اطرافیان خود کرده گفت: آیا نمیشنوید » روش دیرینه مستکبران مغرور پیروي کرد
لا تَسْتَمِعُونَ).
پیداست اطراف فرعون را چه افرادي گرفتهاند، اشخاصی از قماش خود او، گروهی از صاحبان زر و زور و همکاران ظلم و ستم.
هدفش این بود که این سخن منطقی و دلنشین موسی در قلب تاریک این گروه کمترین اثري نگذارد، و آن را یک سخن بیمحتوا
که مفهومش قابل درك نیست معرفی کند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 26 ..... ص : 364
صفحه 321 از 522
گفت: او پروردگار » (آیه 26 )- ولی باز موسی (ع) به سخنان منطقی و حساب شده خود بدون هیچ گونه ترس و واهمه ادامه داد و
قالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ). ص: 365 ) « شما و پروردگار پدران نخستین شماست
اشاره کرد. « آیات انفسی » شروع کرده بود در مرحله دوم به « آیات آفاقی » در حقیقت موسی که در مرحله نخست از
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 27 ..... ص : 365
(آیه 27 )- ولی فرعون به خیره سري همچنان ادامه داد، و از مرحله استهزاء و سخریه پا را فراتر نهاده نسبت جنون و دیوانگی به
قالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ). همان نسبتی ) !« گفت: پیامبري که به سوي شما آمده قطعا مجنون است » موسی داد و
که همه جباران تاریخ به مصلحان الهی میدادند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 28 ..... ص : 365
(آیه 28 )- اما این نسبت ناروا در روح بلند موسی (ع)، اثري نگذاشت و همچنان خط اصلی توحید را از طریق آثار خدا در پهنه
گفت: او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در میان این دو است میباشد اگر شما عقل و » آفرینش، در آفاق و انفس، ادامه داد و
قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ). ) « اندیشه خود را به کار میگرفتید
یک حکومت ظاهري داري، حکومت واقعی پروردگار من تمام شرق و غرب جهان و هر « مصر » اگر تو در محدوده کوچکی به نام
چه را میان آنهاست در بر گرفته، و آثارش در همه جا در جبین موجودات میدرخشد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 29 ..... ص : 365
( آیه 29 )- این منطق نیرومند و شکستناپذیر، فرعون را سخت خشمگین ساخت و سر انجام به حربهاي متوسل شد که همه
گفت: اگر معبودي غیر من انتخاب کنی تو را از » زورمندان بیمنطق به هنگام شکست و ناکامی به آن متوسل میشوند و چنین
قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِي لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ). ) « زندانیان قرار خواهم داد
من این سخنان تو را نمیفهمم، همین میدانم که یک اله و معبود بزرگ وجود دارد و آن منم! و هر کس غیر از این بگوید محکوم
به مرگ، یا زندان مرگ آفرین است!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 30 ..... ص : 365
(آیه 30 )- در آیه قبل دیدیم که فرعون سر انجام تکیه بر قدرت و تهدید به زندان و مرگ نمود.
اینجاست که صحنه بر میگردد و موسی (ع) نیز باید روش تازهاي در پیش ص: 366
گیرد که فرعون در این صحنه نیز ناتوان و درمانده شود.
گفت: آیا » موسی نیز باید تکیه بر قدرت کند قدرتی الهی که از معجزهاي چشمگیر سر چشمه میگیرد، رو به سوي فرعون کرد و
باز مرا زندان خواهی کرد؟! (قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ). « اگر من نشانه آشکاري براي رسالتم ارائه دهم
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 31 ..... ص : 366
صفحه 322 از 522
(آیه 31 )- فرعون در اینجا سخت در بن بست واقع شد چرا که موسی (ع) اشاره س بستهاي به یک برنامه فوقالعاده کرده و فکر
حاضران را متوجه خود ساخته است، اگر فرعون بخواهد سخن او را نادیده بگیرد همه بر او اعتراض میکنند، و میگویند باید
بگذاري موسی (ع) کار مهمش را ارائه دهد، اگر توانایی داشته باشد که معلوم میشود، نمیتوان با او طرف شد، و الا گزافه
گوییش آشکار میگردد، در هر حال نمیتوان از این سخن موسی (ع) به سادگی گذشت.
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ). ) !« گفت: اگر راست میگویی آن را بیاور » ناچار
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 32 ..... ص : 366
« پس (در این هنگام) موسی عصایی را که به دست داشت افکند، و (به فرمان پروردگار) مار عظیم و آشکاري شد » -( (آیه 32
(فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 33 ..... ص : 366
وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا ) !« و سپس دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، ناگهان در برابر بینندگان سفید و روشن بود » -( (آیه 33
هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ).
در حقیقت این دو معجزه بزرگ، یکی مظهر بیم بود و دیگري مظهر امید اولی مناسب مقام انذار است، و دومی بشارت.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 34 ..... ص : 366
(آیه 34 )- فرعون از مشاهده این صحنه، سخت جا خورد و در وحشت عمیقی فرو رفت اما براي حفظ قدرت شیطانی خویش که با
ظهور موسی (ع)، سخت به خطر افتاده بود و همچنین براي حفظ اعتقاد اطرافیان و روحیه دادن به آنها در صدد توجیه معجزات
به اطرافیان خود چنین گفت: » موسی بر آمد، نخست
قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ). ) !« این مرد، ساحر آگاه و ماهري است
جالب است، همان کسی را که تا چند لحظه قبل مجنونش میخواند، اکنون به عنوان علیم و دانشمند از او نام میبرد. برگزیده
تفسیر نمونه، ج 3، ص: 367
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 35 ..... ص : 367
او میخواهد شما را از سر زمینتان با سحرش بیرون » : (آیه 35 )- سپس براي این که جمعیت را بر ضد او بسیج کند چنین ادامه داد
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ). ) !« کند
فَما ذا تَأْمُرُونَ). ) !؟« شما چه (میاندیشید و چه) دستور میدهید »
این همان فرعونی است که قبلا تمام مصر را ملک مسلم خود میدانست، اکنون آن را ملک مردم میشمرد و به اطرافیان میگوید:
شما چه امر میکنید؟
مشورتی بسیار عاجزانه و از موضع ضعف!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 36 ..... ص : 367
صفحه 323 از 522
گفتند: او و برادرش را مهلت ده و مأموران را براي بسیج (بسیج ساحران) به » (آیه 36 )- بعد از مشورتها سر انجام اطرافیان به فرعون
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ). ) « تمام شهرها اعزام کن
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 37 ..... ص : 367
یَأْتُوكَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ). ) « تا هر ساحر ماهر و کهنه کاري را نزد تو آورند » -( (آیه 37
یعنی ساحران ماهرتر در برابر « سحّار » و گفتند: خوشبختانه در کشور پهناور مصر، اساتید فن سحر بسیارند، اگر موسی ساحر است ما
او قرار میدهیم، و آن قدر ساحران وارد به فوت و فنّ سحر را جمع میکنیم تا راز موسی را افشا کنند!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 38 ..... ص : 367
(آیه 38 )- ساحران از همه جا گرد آمدند! به دنبال پیشنهاد اطرافیان فرعون جمعی از مأموران زبده به شهرهاي مختلف مصر روان
فَجُمِعَ ) « سر انجام جمعیت ساحران براي وعدهگاه روز معین جمع آوري شدند » ، شدند و در هر جا ساحران ماهر را جستجو کردند
السَّحَرَةُ لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ). و آنها را براي مبارزه در چنان روزي آماده کردند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 39 ..... ص : 367
(آیه 39 )- از مردم نیز براي حضور در این میدان مبارزه دعوت شد:
وَ قِیلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ). ) ؟« و به مردم گفته شد: آیا شما در این صحنه اجتماع میکنید »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 40 ..... ص : 367
هدف این است که اگر ساحران پیروز شوند (که پیروزي آنها پیروزي خدایان ماست) ما از آنان » : (آیه 40 )- و به مردم گفته شد
لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ ص: 368 ) « پیروي کنیم
إِنْ کانُوا هُمُ الْغالِبِینَ). و آن چنان صحنه را گرم و داغ نماییم که دشمن خدایان ما براي همیشه از میدان بیرون رود.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 41 ..... ص : 368
هنگامی که ساحران (نزد فرعون) آمدند (و او را سخت در تنگنا دیدند به این فکر » (آیه 41 )- اینها همه از یکسو، از سوي دیگر
افتادند که برترین بهره گیري را کرده و امتیازهاي مهمی از او بگیرند) به فرعون گفتند: آیا براي ما پاداش قابل ملاحظهاي خواهد
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبِینَ). ) « بود اگر پیروز شویم
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 42 ..... ص : 368
گفت: » (آیه 42 )- فرعون که سخت در این بن بست گرفتار و درمانده بود حاضر شد برترین امتیازها را به آنها بدهد، بلا فاصله
قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ). ) !« آري (هر چه بخواهید میدهم) به علاوه شما در این صورت از مقربان درگاه من خواهید بود
صفحه 324 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 43 ..... ص : 368
(آیه 43 )- هنگامی که ساحران قول و قرارهاي خود را با فرعون گذاردند به دنبال تهیه مقدمات کار رفتند، و در خلال مدتی که
فرصت داشتند، طنابها و عصاهاي بسیار فراهم ساختند که ظاهرا درون آنها را خالی کرده و ماده شیمیایی مخصوصی (همچون
جیوه) که در برابر تابش آفتاب سبک و فرّار میشود در آن ریختند.
سر انجام روز موعود فرا رسید، و انبوه عظیمی از مردم در آن صحنه جمع شدند.
و هر چه دارید به میدان آورید (قالَ لَهُمْ مُوسی أَلْقُوا ما أَنْتُمْ « موسی رو به سوي ساحران کرد و گفت: آنچه را میخواهید بیفکنید »
مُلْقُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 44 ..... ص : 368
طنابها و » (آیه 44 )- ساحران که غرق غرور و نخوت بودند و حد اکثر توان خود را به کار گرفته و به پیروزي خود امیدوار بودند
فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ). ) !« عصاهاي خود را افکندند و گفتند: به عزت فرعون ما قطعا پیروزیم
در این هنگام عصاها و طنابهاي مخصوص به صورت مارهاي کوچک ص: 369
و بزرگ به حرکت در آمدند (طه/ 66 )، در این هنگام غریو شادي از مردم بر خاست و برق امید در چشمان فرعون و اطرافیانش
درخشیدن گرفت.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 45 ..... ص : 369
سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان » : (آیه 45 )- اما موسی چندان مهلت نداد که این وضع ادامه یابد همانطور که قرآن میگوید
فَأَلْقی مُوسی عَصاهُ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ). ) « تمام وسایل دروغین آنها را بلعید
در اینجا گروهی پا به فرار گذاشتند، گروهی منتظر بودند پایان کار به کجا میرسد، و جمعی بیهدف فریاد میکشیدند و دهان
ساحران از تعجب باز مانده بود.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 46 ..... ص : 369
(آیه 46 )- در اینجا همه چیز عوض شد، ساحران که تا آن لحظه در خط شیطنت و همکاري با فرعون و مبارزه با موسی (ع) قرار
داشتند یک مرتبه به خود آمدند و چون از تمام فنون سحر با خبر بودند، یقین پیدا کردند که این مسأله قطعا سحر نیست، این یک
فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ). ) « پس ناگهان همه آنها به سجده افتادند » معجزه بزرگ الهی است
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 47 ..... ص : 369
قالُوا آمَنَّا ) !« گفتند: ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم » (آیه 47 )- و همراه با این عمل که دلیل روشن ایمان آنها بود با زبان نیز
بِرَبِّ الْعالَمِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 48 ..... ص : 369
صفحه 325 از 522
به » : (آیه 48 )- و براي این که جاي هیچ ابهام و تردید باقی نماند و فرعون نتواند این سخن را تفسیر دیگري کند، اضافه کردند
رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ). ) « پروردگار موسی و هارون
آري! در یک لحظه کوتاه از ظلمت مطلق به روشنایی ایمان گام نهادند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 49 ..... ص : 369
(آیه 49 )- در این هنگام فرعون از یک سو روحیه خود را پاك باخته بود، و از سوي دیگر تمام قدرت و موجودیت خویش را در
خطر میدید، و مخصوصا میدانست ایمان آوردن ساحران چه تأثیر عمیقی در روحیه مردم خواهد گذارد و ممکن است گروه
گفت: آیا به او ایمان » عظیمی به پیروي از ساحران به سجده بیفتند، به گمان خود دست به ابتکار تازهاي زد رو به ساحران کرد و
قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ). ص: 370 ) « آوردید پیش از آنکه من به شما اجازه دهم
انتظارش این بود که قلب و عقل و فکر مردم نیز به اختیار و اجازه او باشد ولی فرعون به این هم قناعت نکرد، و دو جمله دیگر
گفت.
نخست ساحران را متهم ساخت که این یک تبانی و توطئه قبلی است که میان شما و موسی صورت گرفته، توطئهاي است بر ضد
و شما همگی سحر را از مکتب او فرا گرفتهاید! (إِنَّهُ « او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته » : تمام مردم مصر! گفت
لَکَبِیرُکُمُ الَّذِي عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ).
سپس آنها را تهدید کرده، گفت: اما من به شما اجازه نخواهم داد که در این توطئه پیروز شوید، من این توطئه را در نطفه خفه
به زودي خواهید دانست (شما را چنان مجازاتی میکنم که درس عبرتی براي همگان گردد) دستها و پاهاي شما را بطور » ! میکنم
فَلَسَ وْفَ ) !« مخالف قطع میکنم (دست راست و پاي چپ یا دست چپ و پاي راست) و همگی را بدون استثناء به دار میآویزم
تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 50 ..... ص : 370
(آیه 50 )- اما فرعون در اینجا کور خوانده بود، زیرا ساحران یک لحظه پیش، و مؤمنان این لحظه، آن چنان قلبشان به نور ایمان
روشن شده بود که این تهدید فرعون را در حضور جمعیت به طرز بسیار قاطعی پاسخ گفتند و نقشه شیطانی او را نقش بر آب
کردند.
گفتند: هیچ مانعی ندارد (و هیچ گونه زیانی از این کار به ما نخواهد رسید هر کار میخواهی بکن) ما به سوي پروردگارمان باز »
قالُوا لا ضَیْرَ إِنَّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ). ) « میگریم
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 51 ..... ص : 370
(آیه 51 )- سپس افزودند: ما در گذشته گناهانی مرتکب شدهایم و در این صحنه سردمدار مبارزه با پیامبر راستین خدا موسی (ع)
ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهاي ما را ببخشد چرا که ما نخستین ایمان آورندگان » شدیم، و در ستیز با حق پیشقدم بودیم، اما
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ). ) « بودیم
ما امروز از هیچ چیز وحشت نداریم، نه از تهدیدهاي تو، و نه از دست و پا ص: 371
زدن در خون بر فراز شاخههاي بلند نخل!
صفحه 326 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 52 ..... ص : 371
(آیه 52 )- سر انجام موسی در آن صحنه سرنوشت ساز پیروز از میدان بیرون آمد. و این زمینه مساعدي را براي این که موسی بتواند
در میان آن مردم بماند و به دعوت و تبلیغ بپردازد و اتمام حجت کند فراهم ساخت.
سالیان دراز به این منوال گذشت، و موسی معجزات دیگري به آنها نشان داد.
هنگامی که موسی (ع) حجت را بر آنها تمام کرد، و صفوف مؤمنان و منکران مشخص شد، دستور کوچ دادن بنی اسرائیل به
موسی داده شد.
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی ) « و به موسی وحی کردیم که شبانه بندگانم را (از مصر) کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید » : آیه میگوید
أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 53 ..... ص : 371
(آیه 53 )- موسی (ع) این فرمان را اجرا کرد، و دور از چشم دشمنان شبانه بنی اسرائیل را بسیج کرده فرمان حرکت داد.
اما بدیهی است حرکت یک گروه با این عظمت، چیزي نیست که بتوان آن را براي مدت زیادي پنهان نگه داشت، به زودي
« فرعون (مأمورانی) به شهرها فرستاد تا نیرو جمع کنند » : جاسوسان فرعون، مطلب را به او گزارش دادند، و چنانکه قرآن میگوید
(فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 54 ..... ص : 371
« اینها گروه اندکی هستند » (آیه 54 )- ضمنا براي این که زمینه روانی مردم براي این بسیج عمومی آماده شود دستور داد اعلان کنند
اندك از نظر تعداد در مقابل فرعونیان و اندك از نظر قدرت (إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَۀٌ قَلِیلُونَ).
بنا بر این در مبارزه با این گروه جاي هیچ گونه نگرانی نیست که برنده ماییم.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 55 ..... ص : 371
اینها ما را به خشم و غضب » !؟ (آیه 55 )- سپس افزود: ما چقدر حوصله کنیم؟ و تا چه اندازه با این بردگان سر کش مدارا نماییم
وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ). ) « آوردهاند
فردا مزارع مصر را چه کسی آبیاري میکند؟ بارهاي سنگین را در این کشور پهناور چه کسی از زمین بر میدارد؟
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 56 ..... ص : 371
وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ ) « و ما همگی آماده پیکاریم » (آیه 56 )- به علاوه ما از توطئه این گروه- چه در اینجا باشند و چه بروند- بیمناکیم
حاذِرُونَ).
ص: 372
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 57 ..... ص : 372
صفحه 327 از 522
(آیه 57 )- سپس قرآن به ذکر عاقبت کار فرعونیان میپردازد، و بطور اجمال زوال حکومت آنها و زمامداري بنی اسرائیل را بیان
میکند، میگوید:
فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ). ) « پس ما آنها را از باغهاي سر سبز و چشمههاي پر آب بیرون راندیم »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 58 ..... ص : 372
خارج ساختیم (وَ کُنُوزٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ). « و از گنجها و قصرهاي زیبا و مساکن مرفّه » -( (آیه 58
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 59 ..... ص : 372
کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ). ) « این چنین کردیم و بنی اسرائیل را وارث آنها (فرعونیان) ساختیم » (آیه 59 )- آري
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 60 ..... ص : 372
(آیه 60 )- عاقبت دردناك فرعونیان! در این آیات آخرین صحنه از این بخش از داستان موسی و فرعون مطرح است، و آن
چگونگی نابودي فرعونیان و پیروزي و نجات بنی اسرائیل است.
چنانکه در آیات گذشته خواندیم، فرعون مأموران خود را به شهرهاي مصر گسیل داشت، و به اندازه کافی لشکر و نیرو آماده
ساخت. و به دنبال آنها حرکت کردند.
فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ). ) « پس فرعونیان آنها را تعقیب کردند و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند » : چنانکه آیه میگوید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 61 ..... ص : 372
و راه « هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: بطور قطع ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم » -( (آیه 61
نجاتی وجود ندارد! (فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ).
در پیش روي ما دریا و امواج خروشان آب، و در پشت سر ما دریایی از لشکر خونخوار با تجهیزات کامل، جمعیتی که سخت از ما
خشمگینند.
در اینجا لحظات دردناکی بر بنی اسرائیل گذشت، لحظاتی که تلخی آن غیر قابل توصیف است، شاید جمع زیادي در ایمان خود
متزلزل شدند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 62 ..... ص : 372
(آیه 62 )- اما موسی (ع) همچنان آرام و مطمئن بود، و میدانست وعدههاي خدا در باره نجات بنی اسرائیل و نابودي قوم سرکش
تخلف ناپذیر است. ص: 373
گفت: چنین نیست (آنها هرگز بر ما مسلط نخواهند » لذا با یک دنیا اطمینان و اعتماد رو به جمعیت وحشتزده بنی اسرائیل کرد و
قالَ کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ). ) « شد) چرا که پروردگار من با من است و به زودي مرا هدایت خواهد کرد
صفحه 328 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 63 ..... ص : 373
(آیه 63 )- در این هنگام که شاید بعضی با ناباوري سخن موسی را شنیدند و همچنان در انتظار فرا رسیدن آخرین لحظات زندگی
بودند فرمان نهایی صادر شد.
فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ). ) !« پس ما به موسی وحی کردیم که عصایت را به دریا بزن » : چنانکه قرآن میگوید
موسی (ع) چنین کرد و عصا را به دریا زد، در اینجا صحنه عجیبی نمایان گشت که برق شادي در چشمها و دلهاي بنی اسرائیل
و !« پس ناگهان دریا شکافته شد (آبها قطعه قطعه شدند) و هر بخشی همچون کوهی عظیم روي هم انباشته گشت » : نمایان گردید
در میان آنها جادهها نمایان شد (فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ).
است. « نیل » در اینجا همان رود عظیم « دریا » منظور از
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 64 ..... ص : 373
(آیه 64 )- فرعون و فرعونیان که از دیدن این صحنه، مات و مبهوت شده بودند و چنین معجزه روشن و آشکاري را میدیدند باز
هم از مرکب غرور پیاده نشدند، و به تعقیب موسی و بنی اسرائیل پرداختند و به سوي سر نوشت نهایی خود پیش رفتند، چنانکه
وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِینَ). ) « و در آنجا دیگران [لشکر فرعون] را نیز (به دریا) نزدیک ساختیم » : قرآن میگوید
به این ترتیب فرعونیان نیز وارد جادههاي دریایی شدند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 65 ..... ص : 373
وَ أَنْجَیْنا مُوسی وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ). ) « ما موسی و تمام کسانی را که با او بودند نجات دادیم » : (آیه 65 )- این آیه میگوید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 66 ..... ص : 373
(آیه 66 )- درست هنگامی که آخرین نفر از بنی اسرائیل از دریا بیرون آمد و آخرین نفر از فرعونیان داخل دریا شد فرمان دادیم
آبها به حال اول باز گردند، امواج خروشان یک مرتبه فرو ریختند و سر بر هم نهادند، فرعون و لشکرش را همچون پرهاي کاه با
خود به هر جا بردند، در هم کوبیده و نابود کردند. ص: 374
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ). ) « سپس دیگران را غرق کردیم » : قرآن در یک عبارت کوتاه این ماجرا را بیان کرده، میگوید
و به این ترتیب بردگان اسیر آزاد شدند و جباران مغرور گرفتار و نابود گشتند، تاریخ ورق خورد دوران آن مستکبران پایان گرفت
و مستضعفان وارث ملک و حکومت آنها شدند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 67 ..... ص : 374
گویی چشمها بسته و گوشها « در این ماجرا نشانه روشن (و درس عبرت بزرگی) است، اما اکثر آنها ایمان نیاوردند » (آیه 67 )- آري
کر و قلبها در خواب فرو بسته است (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).
جایی که فرعونیان با دیدن آن صحنههاي عجیب ایمان نیاوردند از این قوم مشرك تعجب مکن، و از عدم ایمانشان نگران مباش!
بیشتر) اشاره به این است که گروهی از فرعونیان دست به دامن آیین موسی زدند و به جمع یاران او پیوستند. ) « اکثر » تعبیر به
صفحه 329 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 68 ..... ص : 374
پروردگار تو هم » : (آیه 68 )- این آیه در یک جمله کوتاه و پر معنی به قدرت و رحمت بیپایان خدا اشاره کرده، میگوید
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « تواناست و هم مهربان
اوست که هر زمان اراده کند فرمان نابودي اقوام یاغی را صادر میکند، به همان آبی که مایه حیات آنهاست فرمان مرگ « عزت » از
اوست که در این کار « رحمت » آنها را میدهد، و همان دریاي نیل که مایه ثروت و قدرت فرعونیان بود قبرستان آنها میشود! و از
هرگز عجله نمیکند، بلکه سالها مهلت میدهد، معجزه میفرستد، اتمام حجت میکند، و نیز از رحمت اوست که این بردگان
ستمدیده را از چنگال آن اربابان قلدر و زور گو رهایی میبخشد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 69 ..... ص : 374
(آیه 69 )- به دنبال داستان عبرتانگیز موسی و فرعون به سر گذشت الهام بخش ابراهیم (ع) و مبارزاتش با مشرکان میپردازد، و
این مطلب را از گفتگوي ابراهیم با عمویش آزر و قوم گمراه آغاز میکند.
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِیمَ). ) « و خبر ابراهیم را بر آنها بخوان » : نخست میگوید
ص: 375
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 70 ..... ص : 375
هنگامی که به پدر و قومش گفت: شما » : (آیه 70 )- و از میان تمام اخبار مربوط به این پیامبر بزرگ روي این قسمت تکیه میکند
إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ). ) !؟« چه چیز را میپرستید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 71 ..... ص : 375
قالُوا نَعْبُدُ أَصْ ناماً فَنَظَلُّ لَها ) « گفتند: ما بتهایی را میپرستیم و همه روز ملازم عبادت آنهاییم » (آیه 71 )- آنها بلا فاصله در پاسخ
عاکِفِینَ).
این تعبیر نشان میدهد که آنها نه تنها احساس شرمندگی از کار خود نداشتند بلکه بسیار به کار خود افتخار میکردند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 72 ..... ص : 375
(آیه 72 )- به هر حال ابراهیم (ع) با شنیدن این سخن آنها را زیر رگبار اعتراضات شدید خود قرار داد و با دو جمله کوبنده آنها را
قالَ هَلْ ) !؟« گفت: آیا آنها سخن شما را میشنوند هنگامی که آنها را میخوانید » . با یک بن بست منطقی رو به رو ساخت
یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 73 ..... ص : 375
أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُ رُّونَ). حد اقل چیزي که در معبود ) !؟« یا این که آنها سودي به شما میرسانند یا زیانی میبخشند » -( (آیه 73
صفحه 330 از 522
لازم است این است که نداي عابد خویش را بشنود، و در گرفتاریها به یاریش بشتابد. اما در این بتها چیزي که نشان دهد آنها
کمترین درك و شعوري دارند، و یا کمترین تأثیري در سر نوشت انسانها، به چشم نمیخورد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 74 ..... ص : 375
گفتند: (این مسائل » (آیه 74 )- ولی بت پرستان متعصب در برابر این سؤال منطقی به همان پاسخ قدیمی و تکراري خود پرداختند و
قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا کَذلِکَ یَفْعَلُونَ). ) !« مطرح نیست) مهم آن است که ما نیاکان خود را یافتیم که چنین میکنند
این پاسخ که بیانگر تقلید کور کورانه آنها از نیاکان جاهل و نادانشان بود تنها پاسخی بود که میتوانستند به گفته ابراهیم (ع)
بدهند، پاسخی که دلیل بطلانش در آن نهفته است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 75 ..... ص : 375
گفت: آیا این چیزي را که شما پیوسته عبادت میکردید » (آیه 75 )- در این هنگام ابراهیم لبه تیز حمله خود را متوجه بتها کرد و
قالَ أَ فَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ). ) «!؟ مشاهده نمودید
ص: 376
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 76 ..... ص : 376
أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ). ) « هم شما و هم پدران پیشین شما » -( (آیه 76
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 77 ..... ص : 376
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ). آري همه آنها با من دشمنند و من با ) « همه آنها دشمن منند مگر پروردگار عالمیان » -( (آیه 77
آنها دشمن آشتیناپذیر.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 78 ..... ص : 376
(آیه 78 )- سپس ابراهیم (ع) به توصیف پروردگار جهانیان و ذکر نعمتهاي معنوي و مادي او میپردازد تا با مقایسه با بتها که نه
دعاي عابدان را میشنوند، و نه سود و زیانی دارند مطلب کاملا روشن شود.
الَّذِي ) « او کسی است که مرا آفرید، سپس هم او مرا هدایت میکند » : نخست از نعمت آفرینش و هدایت، شروع کرده، میگوید
خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 79 ..... ص : 376
و او کسی است » : (آیه 79 )- پس از بیان نخستین مرحله ربوبیت، یعنی هدایت بعد از آفرینش، به نعمتهاي مادي پرداخته، میگوید
وَ الَّذِي هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ). آري! من همه نعمتها را از او میبینم، پوست و گوشت من، ) « که مرا غذا میدهد و سیراب میکند
آب و غذاي من، همه از برکات اوست.
صفحه 331 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 80 ..... ص : 376
وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ ) « هنگامی که بیمار شوم اوست که مرا شفا میدهد » (آیه 80 )- نه تنها در حال صحّتم مشمول نعمتهاي اویم، بلکه
یَشْفِینِ).
با این که بیماري نیز گاهی از ناحیه اوست، اما براي رعایت ادب در سخن، آن را به خود نسبت میدهد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 81 ..... ص : 376
(آیه 81 )- سپس از مرحله زندگی دنیا پا را فراتر گذارده، به زندگی جاویدان در سراي آخرت میپردازد تا روشن سازد که من
همه جا بر سر خوان نعمت او نشستهام نه فقط در دنیا که در آخرت نیز هم.
وَ الَّذِي یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ). ) « و او کسی است که مرا میمیراند و بار دیگر زنده میکند » : میگوید
آري! هم مرگ من از اوست و هم بازگشت مجدد به زندگی از ناحیه اوست.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 82 ..... ص : 376
او کسی است که طمع دارم گناهم را در » : (آیه 82 )- و هنگامی که وارد عرصه محشر شوم، چشم امیدم به او دوخته شده چرا که
وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ). ص: 377 ) « روز جزا بیامرزد
بدون شک پیامبران معصومند و گناهی ندارند که بخشوده شود، ولی چنانکه در گذشته هم گفتهایم گاهی حسنات نیکان، گناهان
مقربان محسوب میشود، و در مقام والاي آنان گاه انجام یک کار خوب نیز قابل باز خواست، چرا که از کار نیکوتري جلوگیري
کرده، و لذا ترك اولایش مینامند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 83 ..... ص : 377
(آیه 83 )- دعاهاي پر بار ابراهیم (ع): در اینجا دعاهاي ابراهیم و تقاضاهاي او از پیشگاه خدا شروع میشود، گویی پس از دعوت
آن قوم گمراه به سوي پروردگار، یک باره از آنها بریده و به درگاه خدا روي میآورد.
پروردگارا! به من علم و دانش و حق بینی مرحمت فرما و مرا به صالحان » : نخستین تقاضایی که از پیشگاهش میکند این است
رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ). ) « ملحق کن
توأم با حاکمیت تقاضا میکند، چرا که هیچ برنامه عملی بدون « شناخت عمیق و صحیح » آري! ابراهیم (ع) قبل از هر چیز از خدا
چنین زیر بنایی امکانپذیر نیست.
است، در « حکمت عملی » و به دنبال آن ملحق شدن به صالحین را از خدا تقاضا میکند که اشاره به جنبههاي عملی و به اصطلاح
بود. « حکمت نظري » مقابل تقاضاي قبل که ناظر به
از آنجا که نه حکمت داراي حد معینی است و نه صالح بودن، او تقاضا میکند روز به روز به مراتب بالاتر و والاتر از علم و عمل
برسد و پیوسته در این راه گام بر دارد و به پیش برود.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 84 ..... ص : 377
صفحه 332 از 522
خداوندا! براي من در میان امتهاي آینده لسان صدق » : (آیه 84 )- بعد از این دو تقاضا، درخواست مهم دیگري با این عبارت میکند
وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ). ) « و ذکر خیر قرار ده
و الگویی باشم که به من اقتدا « اسوه » ، آن چنان کن که یاد من در خاطرهها بماند و خط و برنامه من در میان آیندگان ادامه یابد
کنند، و پایه گذار مکتبی باشم که به وسیله آن راه تو را بیاموزند، و در خط تو حرکت کنند.
ص: 378
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 85 ..... ص : 378
(آیه 85 )- سپس افق دید خود را از این دنیا بر گرفته و متوجه سراي جاودانه آخرت میکند و به دعاي چهارمی پرداخته، میگوید:
وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَۀِ جَنَّۀِ النَّعِیمِ). ) « خداوندا! مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده »
بهشتی که نعمتهاي معنوي و مادي در آن موج میزند، نعمتهایی که نه زوالی دارد، و نه ملالی، نعمتهایی که براي ما حتی قابل
درك نیست!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 86 ..... ص : 378
(آیه 86 )- در پنجمین دعا نظرش را متوجه عموي گمراهش کرده و طبق وعدهاي که قبلا به او داده بود که من براي تو استغفار
میکنم چنین میگوید:
وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ). ) « پدرم [- عمویم] را بیامرز که او از گمراهان بود » ! خداوند
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 87 ..... ص : 378
(آیه 87 )- سر انجام ششمین و آخرین دعاي خود را که آن هم پیرامون روز باز پسین است این چنین به پیشگاه خدا عرضه میدارد:
وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ). ) « مرا در روزي که (مردم) بر انگیخته میشوند رسوا مکن » ! خداوندا
این تعبیر از ناحیه ابراهیم (ع)، علاوه بر این که درس و سر مشقی است براي دیگران، نشانه نهایت احساس مسؤولیت و اعتماد بر
لطف پروردگار است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 88 ..... ص : 378
(آیه 88 )- در آیه قبل اشاره کوتاهی به روز قیامت و مسأله معاد بود در اینجا ترسیم جامعی از چگونگی روز رستاخیز ضمن چندین
آیه بیان شده، و مهمترین متاعی که در آن بازار خریدار دارد و همچنین سر نوشت مؤمنان و کافران و گمراهان و لشکر شیطان باز
گو شده است.
یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ). ) « روزي است که هیچ مال و فرزندانی سودي نمیدهد » نخست میگوید: روز رستاخیز
در حقیقت این دو سرمایه مهم زندگی دنیا، اموال و نیروهاي انسانی در آنجا کمترین نتیجهاي براي صاحبانش نخواهد داشت.
بدیهی است منظور مال و فرزندانی نیست که در طریق جلب رضاي خدا به کار گرفته شده باشند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 89 ..... ص : 378
صفحه 333 از 522
مگر کسی که به ص: 379 » : (آیه 89 )- سپس به عنوان استثناء بر این سخن میافزاید
إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ ) « حضور خدا بیاید در حالی که قلب سلیم (سالم از هر گونه شرك و کفر و آلودگی به گناه) داشته باشد
سَلِیمٍ).
چه تعبیر جامع و جالبی؟ تعبیري که هم ایمان خالص و نیت پاك در آن وجود دارد، و هم هر گونه عمل صالح، چرا که چنین قلب
پاکی، ثمرهاي جز عمل پاك نخواهد داشت.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 90 ..... ص : 379
وَ أُزْلِفَتِ ) « بهشت به پرهیز کاران نزدیک میگردد » (آیه 90 )- سپس به شرح بهشت و دوزخ پرداخته چنین میگوید: در آن هنگام
الْجَنَّۀُ لِلْمُتَّقِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 91 ..... ص : 379
وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغاوِینَ). ) « و دوزخ براي گمراهان آشکار میشود » -( (آیه 91
این در حقیقت قبل از ورود آنها به بهشت و دوزخ است که هر یک از این دو گروه منظره جایگاه خود را از نزدیک میبینند:
مؤمنان مسرور و گمراهان وحشت زده میشوند، و این نخستین برنامههاي پاداش و کیفر آنهاست.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 92 ..... ص : 379
و» : (آیه 92 )- سپس به گفتگوهاي سرزنش بار و عتابآمیزي که در این هنگام با این گروه گمراه میشود پرداخته چنین میگوید
وَ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ). ) ؟« به آنها گفته میشود: کجا هستند معبودهایی را که پیوسته عبادت میکردید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 93 ..... ص : 379
مِنْ دُونِ اللَّهِ). ) « معبودهایی غیر از خدا » -( (آیه 93
هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ). ) !؟« آیا آنها (در برابر این شداید و سختیها که اکنون با آن رو برو هستید) شما را یاري میکنند »
أَوْ یَنْتَصِرُونَ). ) ؟« یا کسی به یاري خود آنها میآید » یا میتوانند کسی را به یاري شما دعوت کنند، و
ولی آنها جوابی در برابر این سؤال ندارند و کسی هم چنین انتظاري از آنها ندارد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 94 ..... ص : 379
فَکُبْکِبُوا فِیها هُمْ وَ الْغاوُونَ). ) « در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده میشوند » -( (آیه 94
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 95 ..... ص : 379
وَ جُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ). ص: 380 ) « و همچنین لشکریان ابلیس عموما » -( (آیه 95
صفحه 334 از 522
در حقیقت این سه گروه، بتها، و پرستش کنندگان بتها، و لشکریان شیطان که دلالان این گناه و انحراف بودند، همگی در دوزخ
جمع میشوند، اما با این صورت که آنها را یکی پس از دیگري آن میافکنند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 96 ..... ص : 380
(آیه 96 )- ولی سخن به اینجا پایان نمیگیرد بلکه به دنبال آن صحنهاي از نزاع و جدال این سه گروه دوزخی را مجسم میسازد:
قالُوا وَ هُمْ فِیها یَخْتَصِمُونَ). ) « آنها در جهنم به مخاصمه و جدال پرداخته، میگویند »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 97 ..... ص : 380
تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ). ) « به خدا سوگند ما در گمراهی آشکاري بودیم » : (آیه 97 )- آري! عابدان گمراه میگویند
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 98 ..... ص : 380
إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمِینَ). ) !« زیرا شما معبودان دروغین را با پروردگار عالمیان برابر میپنداشتیم » -( (آیه 98
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 99 ..... ص : 380
وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ). ) « اما هیچ کس ما را گمراه نکرد مگر مجرمان » -( (آیه 99
همان مجرمانی که رؤساي جامعه ما بودند و براي حفظ منافع خویش ما را به این راه کشاندند و بد بخت کردند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 100 ..... ص : 380
فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ). ) « شفاعت کنندگانی براي ما وجود ندارد » (آیه 100 )- ولی افسوس که امروز
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 101 ..... ص : 380
که بتواند ما را یاري کند (وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ). « و نه دوست گرم و پر محبتی » -( (آیه 101
خلاصه نه معبودان به شفاعت ما میپردازند، آن چنانکه ما در دنیا میپنداشتیم، و نه دوستان قدرت یاري ما را دارند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 102 ..... ص : 380
(آیه 102 )- اما به زودي متوجه این واقعیت میشوند که نه تأسف در آنجا سودي دارد و نه آنجا دار عمل و جبران است، از این رو،
فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ ) « اي کاش بار دیگر (به دنیا) باز گردیم و از مؤمنان باشیم » : آرزوي بازگشت به دنیا میکنند و میگویند
الْمُؤْمِنِینَ).
ص: 381
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 103 ..... ص : 381
صفحه 335 از 522
(آیه 103 )- سر انجام در پایان این بخش از سر گذشت ابراهیم همان دو آیه تکان دهنده را که در پایان داستان موسی و فرعون
در این ماجرا نشانه بزرگی است (بر » : آمده بود و در پایان داستان انبیاء دیگر نیز در همین سوره خواهد آمد، تکرار میفرماید
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً وَ ما کانَ ) « عظمت و قدرت خدا و سر انجام دردناك گمراهان و پیروزي مؤمنان) اما بیشترشان مؤمن نبودند
أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 104 ..... ص : 381
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « و پروردگار تو پیروز و شکستناپذیر و رحیم و مهربان است » -( (آیه 104
تکرار این جملهها دلداري مؤثري است براي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان اندك در آن روز، و همچنین اقلیتهاي مؤمن در هر
عصر و زمان تا از اکثریت گمراه وحشت نکنند و به عزّت و رحمت الهی دلگرم باشند و هم تهدیدي است براي گمراهان و
اشارهاي است به این که اگر مهلتی به آنها داده میشود، نه از جهت ضعف است بلکه به خاطر رحمت است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 105 ..... ص : 381
(آیه 105 )- قرآن بعد از پایان ماجراي ابراهیم سخن از قوم نوح به عنوان یک ماجراي آموزنده دیگر به میان میآورد.
کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ). ) « قوم نوح، رسولان را تکذیب کردند » : نخست میگوید
چرا که همه پیامبران از نظر اصول یکی بودند و تکذیب نوح تکذیب همه رسولان محسوب میشد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 106 ..... ص : 381
(آیه 106 )- سپس به این فراز از زندگی او که شبیه فرازهایی است که در گذشته از ابراهیم و موسی نقل شد اشاره کرده، میگوید:
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ). ) « هنگامی را که برادرشان نوح به آنها گفت: آیا پرهیز کاري پیشه نمیکنید » به خاطر بیاور
تعبیري است که نهایت پیوند محبتآمیز را بر اساس مساوات و برابري مشخص میکند و به همه رهبران راه حق « برادر » تعبیر به
الهام میبخشد که باید در دعوت خود نهایت محبت و صمیمیت توأم با دوري از هر گونه تفوق طلبی را رعایت کنند، برگزیده
تفسیر نمونه، ج 3، ص: 382
تا دلهاي رمیده جذب آیین حق گردد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 107 ..... ص : 382
« من براي شما فرستاده امینی هستم » : (آیه 107 )- پس از دعوت به تقوا که خمیر مایه هر گونه هدایت و نجات است اضافه میکند
(إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 108 ..... ص : 382
که اطاعت من اطاعت خداست (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ). « تقواي الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید » -( (آیه 108
صفحه 336 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 109 ..... ص : 382
( آیه 109 )- دگر بار نوح به دلیل دیگري بر حقانیت خود، تمسک میجوید، دلیلی که زبان بهانه جویان را کوتاه میسازد،
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ). ) « و من از شما در برابر این دعوتم مزدي نمیطلبم » : میگوید
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 110 ..... ص : 382
(آیه 110 )- باز به دنبال این جمله همان جملهاي را میگوید که بعد از تأکید بر رسالت و امانت خویش بیان کرده بود، میگوید:
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ). ) « پس تقواي الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 111 ..... ص : 382
(آیه 111 )- اما مشرکان لجوج و مستکبران خیره سر هنگامی که راههاي بهانهجویی را به روي خود مسدود دیدند، به این مسأله
قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ ) !؟« گفتند: آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بیارزش از تو پیروي کردهاند » چسبیدند و
الْأَرْذَلُونَ).
درست است آنها در این تشخیص صائب بودند که پیشوا را باید از طریق پیروان شناخت، ولی اشتباه بزرگشان این بود که آنها
مفهوم و معیار شخصیت را گم کرده بودند، آنها معیار سنجش ارزشها را مال و ثروت، لباس و خانه و مرکب زیبا و گران قیمت قرار
داده بودند، و از پاکی و تقوا و حق جویی و صفات عالی انسانیت که در طبقات کم در آمد بسیار بود و در اشراف بسیار کم، غافل
بودند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 112 ..... ص : 382
گفت: (وظیفه من دعوت همگان به سوي حق و اصلاح جامعه است) » (آیه 112 )- ولی نوح آنها را در اینجا فورا خلع سلاح کرد و
قالَ وَ ما عِلْمِی بِما کانُوا یَعْمَلُونَ). ص: 383 ) !؟« من چه میدانم آنها چه کاري داشتهاند
گفتهاند و در مقام خود سازي بر آمدهاند. « لبیک » گذشته آنها هر چه بوده گذشته، مهم امروز است که دعوت رهبر الهی را
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 113 ..... ص : 383
و درك و « حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما میفهمیدید » (آیه 113 )- اگر آنها در گذشته کار خوب یا بدي کردهاند
تشخیص میداشتید (إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَلی رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 114 ..... ص : 383
و من هرگز ایمان آورندگان را » (آیه 114 )- آنچه وظیفه من است این است که من پر و بال خود را براي همه حق جویان بگشایم
وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِینَ). ) « طرد نخواهم کرد
صفحه 337 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 115 ..... ص : 383
إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ). ) « من تنها انذار کنندهاي آشکارم » (آیه 115 )- تنها وظیفه من این است که مردم را انذار کنم
هر کس این هشدار مرا بشنود و از راه انحراف به صراط مستقیم، باز گردد پیرو من است، هر که باشد و در هر وضع مادي و شرایط
اجتماعی.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 116 ..... ص : 383
(آیه 116 )- نجات نوح و غرق مشرکان خود خواه: عکس العمل این قوم گمراه و لجوج در برابر نوح همان بود که همه زور گویان
گفتند: اي نوح (بس است) اگر از این سخنان خودداري » در طول تاریخ داشتند، و آن تکیه بر قدرت و زور و تهدید به نابودي بود
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَکُونَنَّ ) !« نکنی (و فضاي جامعه ما را با گفتگوهایت تلخ و تاریک سازي) بطور قطع سنگباران خواهی شد
مِنَ الْمَرْجُومِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 117 ..... ص : 383
که میبیند این دعوت مستمر و طولانی با این منطق روشن و با آن همه صبر و شکیبایی جز در عده قلیلی تأثیر « نوح » -( (آیه 117
نگذارده، سر انجام شکایت به درگاه خدا میبرد و ضمن شرح حال خود تقاضاي جدایی و نجات از چنگال این ستمگران بیمنطق
میکند.
قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ). ) « عرض کرد: پروردگارا! قوم من مرا تکذیب کردند »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 118 ..... ص : 383
(آیه 118 )- سپس عرض میکند: اکنون که هیچ راهی براي هدایت این گروه ص: 384
و میان ما خودت داوري کن (فَافْتَحْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحاً). « پس میان من و آنها جدایی بیفکن » باقی نمانده
وَ نَجِّنِی وَ مَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ). ) « و من و مؤمنانی را که با من هستند نجات ده » : سپس اضافه میکند
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 119 ..... ص : 384
ما او و » : (آیه 119 )- در اینجا رحمت خداوند به یاري نوح و مجازات دردناکش به سراغ تکذیب کنندگان آمد چنانکه میفرماید
فَأَنْجَیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ ) « تمام کسانی را که با او بودند در آن کشتی که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود رهایی بخشیدیم
الْمَشْحُونِ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 120 ..... ص : 384
ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِینَ). ) « سپس بقیه را غرق و نابود کردیم » -( (آیه 120
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 121 ..... ص : 384
صفحه 338 از 522
(آیه 121 )- و در پایان این سخن، همان میگوید که در پایان ماجراي موسی (ع) و ابراهیم (ع) بیان کرد.
در ماجراي نوح (و دعوت پیگیر و مستمر او، صبر و شکیبائیش، و سر انجام غرق و نابودي مخالفانش) آیت و نشانهاي » : میفرماید
براي همگان (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً). « است
وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ). ) « هر چند اکثر آنها ایمان نیاوردند »
بنا بر این تو اي پیامبر! از اعراض و سر سختی مشرکان قومت نگران مباش، ایستادگی به خرج ده! که سر نوشت تو و یارانت سر
نوشت نوح و یاران اوست، و سر انجام گمراهان همان سر انجام شوم غرق شدگان است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 122 ..... ص : 384
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « پروردگار تو شکستناپذیر و رحیم است » (آیه 122 )- و بدان
رحمتش ایجاب میکند که به آنها فرصت کافی و مهلت دهد و اتمام حجت کند، و عزتش سبب میشود که سر انجام تو را پیروز و
آنها را مواجه با شکست نماید.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 123 ..... ص : 384
میرسد که گوشهاي از زندگی و سر « هود » و پیامبرشان « عاد » (آیه 123 )- جنایات و اعمال بیرویه قوم عاد: اکنون نوبت به قوم
نوشت آنها و درسهاي عبرتی ص: 385
را که در آن نهفته است ضمن هیجده آیه بیان میکند.
کَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِینَ). ) « قوم (سر کش) عاد فرستادگان خدا را تکذیب کردند » : نخست میفرماید
گر چه آنها تنها هود را تکذیب کردند اما چون دعوت هود دعوت همه پیامبران بود در واقع همه انبیا را تکذیب کرده بودند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 124 ..... ص : 385
؟« در آن هنگام که برادرشان هود گفت، آیا تقوا پیشه نمیکنید » : (آیه 124 )- بعد از ذکر این اجمال به تفصیل پرداخته، میگوید
(إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ).
برادر) بر او ) « اخ » آنها را به توحید و تقوا دعوت کرد و به همین دلیل کلمه « برادر » او در نهایت دلسوزي و مهربانی همچون یک
اطلاق شده است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 125 ..... ص : 385
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ). ) « من براي شما فرستاده امینی هستم » : (آیه 125 )- سپس افزود
سابقه زندگی من در میان شما گواه این حقیقت است که هرگز راه خیانت نپوییدم و جز حق و صداقت در بساط نداشتم.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 126 ..... ص : 385
« پس تقواي الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید » (آیه 126 )- باز تأکید میکند اکنون که چنین است و شما هم به خوبی آگاهید
صفحه 339 از 522
که اطاعتم اطاعت خداست (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 127 ..... ص : 385
من » ( آیه 127 )- و اگر فکر میکنید من سوداي مال در سر میپرورانم و اینها مقدمه رسیدن به مال و مقامی است بدانید
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ). ) « (کوچکترین) اجري در برابر این دعوت از شما نمیخواهم
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است »
همه برکات و نعمتها از اوست و من اگر چیزي میخواهم از او میخواهم، که پروردگار همه ما اوست.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 128 ..... ص : 385
(آیه 128 )- قرآن در این بخش از سر گذشت هود و قوم عاد بر چهار قسمت ص: 386
تکیه کرده است: نخست محتواي دعوت هود که در ضمن آیات گذشته خواندیم.
آیا شما بر هر مکان » : سپس به انتقاد از کژیها و اعمال نادرست آنها پرداخته و سه موضوع را به آنها یاد آوري میکند، میگوید
أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَۀً تَعْبَثُونَ). ) !؟« مرتفعی نشانهاي از روي هوي و هوس میسازید
این قوم متمکن و ثروتمند براي خود نمایی و تفاخر بر دیگران بناهایی بر نقاط مرتفع کوهها و تپهها، (همچون برج و مانند آن)
میساختند که هیچ هدف صحیحی براي آن نبود جز این که توجه دیگران را به آن جلب کنند و قدرت و نیروي خود را به رخ
سایرین بکشند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 129 ..... ص : 386
شما قصرها و قلعههاي زیبا و محکم میسازید، آن چنان که » : (آیه 129 )- بار دیگر به انتقاد دیگري از آنها پرداخته، میگوید
وَ تَتَّخِ ذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ). آري! چنین ساختمانهاي غفلتزا و غرور آفرین مسلما ) « گویی در دنیا جاودانه خواهید ماند
مذموم است.
هر بنایی در روز قیامت وبال صاحب آن است، مگر آن مقدار » : در حدیثی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم که فرمود
!« که انسان از آن ناگزیر است
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 130 ..... ص : 386
شما به هنگامی که کسی » : (آیه 130 )- سپس به انتقاد دیگر در رابطه با بیرحمی قوم عاد به هنگام نزاع و جدال پرداخته، میگوید
وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ). ) « را مجازات میکنید از حد تجاوز کرده و همچون جباران کیفر میدهید
ممکن است کسی کاري کند که مستوجب عقوبت باشد، اما هرگز نباید قدم از جاده حق و عدالت فراتر نهید.
این سه آیه نشان میدهد که آن چنان عشق دنیا بر آنها مسلط شده بود که از راه و رسم بندگی خارج شده و در دنیا پرستی غرق
بودند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 131 ..... ص : 386
صفحه 340 از 522
اکنون که چنین است تقوا پیشه کنید » : (آیه 131 )- بعد از بیان این انتقادهاي سهگانه بار دیگر آنها را به تقوا دعوت کرده، میگوید
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ). ) « و از خدا بترسید و دستور مرا اطاعت نمایید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 132 ..... ص : 386
(آیه 132 )- سپس به بخش سوم از بیان هود میرسیم که تشریح نعمتهاي ص: 387
الهی بر بندگان است، تا از این راه، حس شکر گزاري آنها را تحریک کند، شاید به سوي خدا آیند.
و در این زمینه از روش اجمال و تفصیل که براي دلنشین کردن بحثها بسیار مفید است استفاده میکند، نخست روي سخن را به آنها
و بطور مداوم و منظم آنها را در اختیار شما « و از خدایی بپرهیزید که شما را به نعمتهایی که میدانید امداد کرد » : کرده، میگوید
نهاد (وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 133 ..... ص : 387
(آیه 133 )- سپس بعد از این بیان کوتاه به شرح و تفصیل آن پرداخته، میگوید:
أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِینَ). ) « شما را به چهار پایان و پسران (لایق و برومند) امداد کرد »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 134 ..... ص : 387
در اختیارتان قرار دادیم (وَ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ). « و باغهاي خرم و سر سبز و چشمههاي آب جاري » : (آیه 134 )- بعد میافزاید
و به این ترتیب زندگی شما را هم از نظر نیروي انسانی، هم کشاورزي و باغداري، و هم دامداري و وسائل حمل و نقل پربار
ساختیم، ولی چه شد که بخشنده این همه نعمتها را فراموش کردید، شب و روز بر سر سفره او نشستید و او را نشناختید.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 135 ..... ص : 387
من » (آیه 135 )- سپس به آخرین مرحله از سخنانش پرداخته و آنها را به کیفر الهی تهدید و انذار کرده، میگوید: اگر کفران کنید
إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ). ) « بر شما از عذاب روز بزرگ میترسم
روزي که نتیجه آن همه ظلم و ستم و غرور و استکبار و هوي پرستی و بیگانگی از پروردگار را با چشم خود خواهید دید.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 136 ..... ص : 387
« عاد » را با قوم سر کش « هود » ، (آیه 136 )- ما را اندرز مده که در ما اثر نمیکند! در آیات پیشین گفتگوهاي پر مغز پیامبر دلسوز
دیدیم، اکنون پاسخهاي نامعقول و موذیانه آن قوم را بررسی کنیم.
در دل ما « آنها [- قوم عاد] گفتند: (بیهوده خود را خسته مکن) براي ما تفاوت نمیکند چه ما را انذار کنی یا نکنی » : قرآن میگوید
کمترین اثري نخواهد گذارد! (قالُوا سَواءٌ عَلَیْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ).
ص: 388
صفحه 341 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 137 ..... ص : 388
إِنْ هذا إِلَّا خُلُقُ ) « این همان روش (و افسانههاي) پیشینیان است » (آیه 137 )- اما آنچه را تو به ما ایراد میکنی جاي ایراد نیست
الْأَوَّلِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 138 ..... ص : 388
نه در این جهان و نه در جهان دیگر! (وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ). « و ما هرگز مجازات نخواهیم شد » (آیه 138 )- و بر خلاف گفته تو
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 139 ..... ص : 388
آنها هود را تکذیب کردند، پس ما هم » : (آیه 139 )- و به دنبال این سخن، قرآن سر نوشت دردناك این قوم را چنین بیان میکند
فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْناهُمْ). ) « نابودشان کردیم
و در پایان این ماجرا همان دو جمله پر محتواي عبرتانگیزي را میگوید که در پایان داستان نوح و ابراهیم و موسی بیان شد.
در این سر گذشت، آیه و نشانه روشنی است (از قدرت خدا، از استقامت پیامبران، و از سر انجام شومی که دامنگیر سر » : میفرماید
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ). ) « کشان و جباران گردید) ولی با این همه باز بیشتر آنها ایمان نیاوردند
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 140 ..... ص : 388
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « و پروردگار تو قدرتمند و شکستناپذیر، و رحیم و مهربان است » -( (آیه 140
به اندازه کافی مدارا میکند، فرصت میدهد، دلائل روشن براي هدایت گمراهان ارائه میکند، اما به هنگام مجازات چنان محکم
میگیرد که مجال فرار براي احدي باقی نمیماند!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 141 ..... ص : 388
« صالح » و پیامبرشان « ثمود » (آیه 141 )- پنجمین بخش از داستان انبیا که در این سوره آمده، سر گذشت فشرده و کوتاهی از قوم
زندگی مرفهی داشتند. « شام » و « مدینه » میان « وادي القري » است که در سر زمینی به نام
قوم ثمود » : است، و نشان میدهد چگونه تاریخ تکرار میگردد، میفرماید « نوح » و « قوم عاد » سر آغاز این داستان کاملا شبیه داستان
کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ). ) « رسولان خدا را تکذیب کردند
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 142 ..... ص : 388
در آن هنگام که برادر دلسوزشان صالح به آنها گفت: آیا پرهیز » : (آیه 142 )- و بعد از ذکر این اجمال به تفصیل پرداخته، میگوید
إِذْ ص: 389 ) !؟« کاري پیشه نمیکنید
قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 143 ..... ص : 389
صفحه 342 از 522
من براي شما فرستادهاي امینم، (إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ) و سوابق من در میان شما » : (آیه 143 )- سپس براي معرفی خویش میگوید
شاهد گویاي این مدعاست.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 144 ..... ص : 389
که جز رضاي خدا و خیر و سعادت شما چیزي براي من « بنا بر این تقوا پیشه کنید و از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید » -( (آیه 144
مطرح نیست (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 145 ..... ص : 389
و چشم داشتی از شما ندارم (وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ « من مزد و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمیطلبم » (آیه 145 )- و به همین دلیل
مِنْ أَجْرٍ).
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلی رَبِّ ) « اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است » من براي دیگري کاري میکنم و پاداشم بر اوست، آري
الْعالَمِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 146 ..... ص : 389
(آیه 146 )- سپس در بخش دیگري انگشت روي نقطههاي حساس و قابل انتقاد زندگی آنها گذارده، و آنان را در یک محاکمه
وجدانی محکوم میکند.
أَ تُتْرَکُونَ فِی ما هاهُنا آمِنِینَ). ) « آیا شما تصور میکنید همیشه در نهایت امنیت در نعمتهایی که اینجاست میمانید » : میگوید
آیا چنین میپندارید که این زندگی مادي و غفلتزا جاودانی است، و دست مرگ و انتقام و کیفر گریبانتان را نخواهد گرفت؟!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 147 ..... ص : 389
(آیه 147 )- سپس با استفاده از روش اجمال و تفصیل جمله سر بسته گذشته خود را چنین تشریح میکند، میگوید: شما گمان
فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ). ) ... « در این باغها و چشمهها » میکنید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 148 ..... ص : 389
براي همیشه خواهید ماند؟ (وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ « و در این زراعتها و نخلها که میوههاي شیرین و شاداب و رسیده دارند » -( (آیه 148
طَلْعُها هَضِیمٌ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 149 ..... ص : 389
و شما از کوهها خانههایی میتراشید و در آن به عیش و نوش » : (آیه 149 )- سپس به خانههاي محکم و مرفّه آنها پرداخته، میگوید
وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً فارِهِینَ). ) « میپردازید
صفحه 343 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 150 ..... ص : 389
(آیه 150 )- حضرت صالح بعد از ذکر این انتقادها به بخش سوم از سخنانش ص: 390
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ) ) « پس از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید و مرا اطاعت کنید » : پرداخته، و به آنها هشدار میدهد
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 151 ..... ص : 390
وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ). ) « و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید » -( (آیه 151
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 152 ..... ص : 390
الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ). ) « همانها که در زمین فساد میکنند و هرگز اصلاح نمیکنند » -( (آیه 152
همان تجاوز از حدّ قانون آفرینش و قانون تشریع است و در یک نظام صحیح هر گونه تجاوز از حد موجب فساد و از هم « اسراف »
گسیختگی میشود، و به تعبیر دیگر سر چشمه فساد، اسراف است و نتیجه اسراف فساد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 153 ..... ص : 390
(آیه 153 )- لجاجت و سر سختی قوم صالح: در آیات گذشته منطق مستدل و خیر خواهانه صالح را در برابر قوم گمراه شنیدید،
اکنون در اینجا، منطق قوم را در برابر او بشنوید.
لذا سخنان ناموزونی میگویی! (قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ « گفتند: اي صالح! تو مسحور شدهاي و عقل خود را از دست دادهاي » آنها
الْمُسَحَّرِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 154 ..... ص : 390
ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا). و هیچ عقلی اجازه نمیدهد از انسانی همچون ) « تو فقط بشري همچون مایی » (آیه 154 )- از این گذشته
تا ما به تو ایمان بیاوریم (فَأْتِ بِآیَۀٍ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ). « اگر راست میگویی آیت و نشانهاي بیاور » ! خودمان اطاعت کنیم
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 155 ..... ص : 390
(آیه 155 )- به هر حال این گروه سر کش، نه به خاطر حق طلبی که به خاطر بهانه جویی تقاضاي معجزه کردند، و باید به آنها اتمام
گفت: این ناقهاي است که براي او سهمی از آب قریه است، و براي شما سهم روز » حجت میشد، لذا صالح به دستور خداوند
قالَ هذِهِ ناقَۀٌ لَها شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ). ) « معینی
یک شتر عادي و معمولی نبوده است و بطرز معجزآسایی از دل کوه بر آمد، و از ویژگیهاي آن این بود که یک روز آب « ناقه » این
آبادي را به خود تخصیص میداد و مینوشید.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 156 ..... ص : 390
صفحه 344 از 522
(آیه 156 )- به هر حال صالح مأمور بود که به آنها اعلام کند این شتر عجیب ص: 391
کمترین آزاري به آن نرسانید که » : و خارق العاده را که نشانهاي از قدرت بیپایان خداست به حال خود رها کنند، و دستور داد
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ). ) « (اگر چنین کنید) عذاب روز عظیم شما را فرو خواهد گرفت
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 157 ..... ص : 391
(آیه 157 )- البته قوم سر کشی که حاضر به بیداري فریب خوردگان نبودند و آگاهی مردم را مزاحم منافع خود میدانستند، توطئه
سر انجام بر آن (ناقه) حمله نموده (و با یک یا چند ضربه) آن را از پا در آوردند، و سپس از » از میان بردن ناقه را طرح کردند و
چرا که عذاب الهی را در چند قدمی خود احساس میکردند (فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِینَ). « کرده خود پشیمان شدند
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 158 ..... ص : 391
(آیه 158 )- چون طغیانگري آنها از حد گذشت و عملا نشان دادند که آماده پذیرش حق نیستند اراده خدا بر این قرار گرفت که
فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ). ) « در این هنگام عذاب الهی آنها را فرو گرفت » زمین را از لوث وجودشان پاك کند
در این سر گذشت » : قرآن در پایان این ماجرا همان میگوید که در پایان ماجراي قوم هود و نوح و ابراهیم بیان کرد، میفرماید
(قوم صالح و آن همه پایمردي و تحمل این پیامبر بزرگ و آن منطق شیوا، و نیز سر سختی و لجاجت و مخالفت آن سیه رویان با
إِنَّ فِی ذلِکَ ) « معجزه بیدارگر و سر نوشت شومی که به آن گرفتار شدند) آیت و درس عبرتی است، اما اکثر آنها ایمان نیاوردند
لَآیَۀً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 159 ..... ص : 391
(آیه 159 )- آري هیچ کس نمیتواند بر قدرت خدا چیره شود همان گونه که این قدرت عظیم مانع رحمت او نسبت به دوستان و
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « و پروردگار تو عزیز و رحیم است » حتی نسبت به دشمنان نیست
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 160 ..... ص : 391
(آیه 160 )- قوم ننگین و متجاوز! ششمین پیامبري که گوشهاي از زندگی او و قوم گمراهش در این سوره آمده حضرت لوط (ع)
است.
کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ). ) « قوم لوط فرستادگان خدا را تکذیب کردند » : نخست میگوید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 161 ..... ص : 391
(آیه 161 )- سپس اشارهاي به دعوت حضرت لوط میکند که هماهنگ با ص: 392
إِذْ ) !؟« در آن هنگام که برادرشان لوط به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید » : کیفیت دعوت دیگر پیامبران گذشته است میگوید
قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 162 ..... ص : 392
صفحه 345 از 522
(آیه 162 )- لحن گفتار او و دلسوزي عمیق و فوقالعادهاش نشان میداد که همچون یک برادر سخن میگوید.
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ). ) « من براي شما رسول امینی هستم » : سپس افزود
آیا تاکنون خیانتی از من دیدهاید؟ و از این به بعد نیز نسبت به وحی الهی و رساندن پیام پروردگار شما قطعا رعایت امانت را
خواهم کرد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 163 ..... ص : 392
که رهبر راه سعادت شما هستم « اکنون (که چنین است) پرهیز کاري پیشه کنید، و از خدا بترسید و مرا اطاعت نمایید » -( (آیه 163
(فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 164 ..... ص : 392
من کمترین پاداشی در » ، (آیه 164 )- فکر نکنید این دعوت، وسیلهاي براي آب و نان است و یک هدف مادي را تعقیب میکند، نه
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلی رَبِّ ) « برابر این دعوت از شما نمیخواهم، اجر و پاداشم تنها بر پروردگار عالمیان است
الْعالَمِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 165 ..... ص : 392
(آیه 165 )- سپس به انتقاد از اعمال ناشایست و بخشی از انحرافات اخلاقی آنها میپردازد و از آنجا که مهمترین نقطه انحراف
آیا شما در میان جهانیان به سراغ جنس » : آنها، انحراف جنسی و هم جنس گرایی بود روي همین مسأله تکیه کرد و چنین گفت
أَ تَأْتُونَ الذُّکْرانَ مِنَ الْعالَمِینَ). ) !؟« ذکور میروید
یعنی با این که خداوند این همه افراد از جنس مخالف براي شما آفریده و میتوانید با ازدواج صحیح و سالم با آنان زندگی پاك و
آرام بخشی داشته باشید، این نعمت پاك و طبیعی خدا را رها کرده، و خود را به چنین کار پست و ننگینی آلوده ساختهاید!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 166 ..... ص : 392
وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ ) ؟« و همسرانی را که پروردگار براي شما آفریده است رها میکنید » : (آیه 166 )- سپس افزود
أَزْواجِکُمْ).
بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ). ) !« بلکه شما قوم تجاوزگري هستید »
هرگز نیاز طبیعی، اعم از روحی و جسمی شما را به این کار انحرافی نکشانده ص: 393
است، بلکه تجاوز و طغیان است که دامانتان را به چنین ننگی آلوده کرده.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 167 ..... ص : 393
(آیه 167 )- سر انجام قوم لوط: قوم لوط که سر گرم باده شهوت و غرور بودند به جاي این که اندرزهاي این رهبر الهی را با جان و
صفحه 346 از 522
گفتند: اي لوط! (بس » دل پذیرا شوند، و خود را از منجلابی که در آن غوطهور بودند رهایی بخشند به مبارزه با او برخاستند، و
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ ) « است، خاموش باش) اگر از این سخنان خودداري نکنی از اخراج شوندگان (این شهر و دیار) خواهی بود
لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ).
کار مردم گمراه و آلوده به جایی میرسد که پاکی و تقوا در میان آنها بزرگترین عیب است، و ناپاکی و آلودگی افتخار! از این
آیه استفاده میشود که این جمعیت فاسد، گروهی از افراد پاك را که مزاحم اعمال زشت خود میدیدند، قبلا از شهر و آبادي خود
بیرون رانده بودند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 168 ..... ص : 393
قالَ إِنِّی ) « (آیه 168 )- اما لوط بیآنکه به تهدیدهاي آنها اعتنا کند به سخنان خود ادامه داد و گفت: من دشمن اعمال شما هستم
لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقالِینَ).
یعنی من به اعتراضهاي خودم همچنان ادامه خواهم داد، هر کاري از دست شما ساخته است انجام دهید، من در راه خدا و مبارزه با
زشتیها از این تهدیدها پروا ندارم!
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 169 ..... ص : 393
(آیه 169 )- سر انجام آن همه اندرزها و نصیحتها اثر نگذارد، فساد سراسر جامعه آنها را به لجنزار متعفنی مبدل ساخت، اتمام
حجت به اندازه کافی شد.
رسالت لوط (ع) به آخر رسیده است.
در مقام نیایش و تقاضا به پیشگاه خداوند بر آمده چنین عرض کرد:
رَبِّ نَجِّنِی وَ أَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ). ) « پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام میدهند رهایی بخش »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 170 ..... ص : 393
فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ ) « ما لوط و خاندانش را همگی نجات دادیم » : ( آیه 170 )- خداوند این دعا را اجابت کرد، چنانکه میفرماید
أَجْمَعِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 171 ..... ص : 393
إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغابِرِینَ). ص: 394 ) « جز پیر زنی که در میان آن گروه گمراه باقی ماند » -( (آیه 171
این پیر زن کسی جز همسر لوط نبود که هرگز به لوط ایمان نیاورد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 172 ..... ص : 394
(آیه 172 )- آري خداوند، لوط و مؤمنان اندك را با او نجات داد، آنها شبانه به فرمان خدا از دیار آلودگان رخت سفر بر بستند، و
آنها را که غرق فساد و ننگ بودند به حال خود رها ساختند، در آغاز صبح، فرمان عذاب الهی فرا رسید، زلزله وحشتناکی سر زمین
صفحه 347 از 522
آنها را بکلی زیر و رو کرد.
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ). ) « سپس ما آن جمعیت را هلاك و نابود کردیم » : چنانکه قرآن در اینجا در یک جمله کوتاه میفرماید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 173 ..... ص : 394
وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً). ) « و بارانی بر آنها فرستادیم » -( (آیه 173
فَساءَ مَطَرُ ) « چه باران بدي بود باران انذار شدگان » ! اما چه بارانی، بارانی از سنگ که حتی ویرانههاي آنها را از نظرها محو کرد
الْمُنْذَرِینَ).
بارانهاي معمولی حیاتبخش است و زنده کننده، اما این باران، وحشتناك و نابود کننده بود و ویرانگر.
از آیه 82 سوره هود استفاده میشود که نخست شهرهاي قوم لوط زیر و رو شدند، سپس بارانی از سنگریزه متراکم بر آنها فرود
آمد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 174 ..... ص : 394
(آیه 174 )- باز در پایان این ماجرا به همان دو جملهاي میرسیم که در پایان ماجراهاي مشابهش در این سوره در باره پنج پیامبر
در این (ماجراي قوم لوط سر نوشت شوم آنها) آیتی است (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً). » : بزرگ دیگر آمده است، میفرماید
وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ). ) « اما بیشترشان مؤمن نبودند »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 175 ..... ص : 394
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « و پروردگار تو عزیز و رحیم است » -( (آیه 175
چه رحمتی از این برتر که اقوامی چنین آلوده را فورا مجازات نمیکند و به آنها مهلت کافی براي هدایت و تجدید نظر میدهد.
و نیز چه رحمتی از این برتر که مجازاتش خشک و تر را با هم نمیسوزاند حتی اگر یک خانواده با ایمان در میان هزاران هزار
خانواده آلوده باشد آنها را ص: 395
نجات میبخشد.
و چه عزت و قدرتی از این بالاتر که در یک چشم بر هم زدن چنان دیار آلودگان را زیر و رو میکند که اثري از آن باقی
نمیماند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 176 ..... ص : 395
این هفتمین و آخرین حلقه از داستانهاي پیامبران است که در این سوره آمده، و آن داستان !« ایکه » و اصحاب « شعیب » -(( (آیه 176
و قوم سر کش اوست. « شعیب » پیامبر بزرگ خدا
آبادي معروفی نزدیک مدین) زندگی داشت. ) « ایکه » شهري در جنوب شامات) و ) « مدین » این پیامبر در سر زمین
کَذَّبَ أَصْحابُ الْأَیْکَۀِ الْمُرْسَلِینَ). ) « اصحاب ایکه رسولان (خدا) را تکذیب کردند » : نخست میگوید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 177 ..... ص : 395
صفحه 348 از 522
إِذْ قالَ ) ؟« هنگامی که شعیب به آنها گفت: آیا تقوا را پیشه نمیکنید » : (آیه 177 ))- سپس به شرح این اجمال پرداخته، میگوید
لَهُمْ شُعَیْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ).
در حقیقت دعوت شعیب از همان نقطه شروع شد که سایر پیامبران شروع میکردند دعوت به تقوا و پرهیزگاري که ریشه و خمیر
مایه همه برنامههاي اصلاحی و دگرگونیهاي اخلاقی و اجتماعی است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 178 ..... ص : 395
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ). ) « من براي شما رسول امینی هستم » : (آیه 178 ))- سپس افزود
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 179 ..... ص : 395
که اطاعتم اطاعت اوست (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ). « پس تقوا را پیشه کنید و از خدا بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید » -(( (آیه 179
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 180 ..... ص : 395
من در برابر این دعوت از شما اجر و پاداشی نمیطلبم تنها اجر و مزد من بر پروردگار عالمیان » (آیه 180 ))- این را نیز بدانید که
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « است
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 181 ..... ص : 395
نیز مانند سایر پیامبرانی که گوشهاي از تاریخشان در این سوره قبلا آمده است بعد از دعوت کلی خود به تقوا « شعیب » -(( (آیه 181
و اطاعت فرمان خدا، در بخش دوم از تعلیماتش روي انحرافات اخلاقی و اجتماعی آن محیط انگشت گذارد، و آن برگزیده تفسیر
نمونه، ج 3، ص: 396
را زیر نقد کشید و از آنجا که مهمترین انحراف این قوم مرفه نابسامانیهاي اقتصادي، و ظلم فاحش و حق کشی و استثمار بود، بیش
از همه روي این مسائل تکیه کرد.
و کم فروشی نکنید (أَوْفُوا الْکَیْلَ). « حق پیمانه را ادا کنید » : نخست میگوید
وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ). ) « و دیگران را به خسارت نیفکنید »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 182 ..... ص : 396
وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ). ) « و با ترازوي صحیح، وزن کنید » -(( (آیه 182
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 183 ..... ص : 396
و بر اشیاء و اجناس مردم، عیب ننهید (وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ). « و حق مردم را کم نگذارید » -(( (آیه 183
وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ). ) « و در زمین تلاش براي فساد نکنید »
صفحه 349 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 184 ..... ص : 396
و از » : (آیه 184 ))- سپس شعیب در آخرین دستورش در این بخش از سخن، بار دیگر آنها را به تقوا دعوت میکند، و میگوید
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَکُمْ وَ الْجِبِلَّۀَ الْأَوَّلِینَ). ) « خدایی بپرهیزید که شما و اقوام پیشین را آفرید
شما تنها قوم و جمعیتی نیستید که روي این زمین گام نهادهاید، قبل از شما پدرانتان و اقوام دیگر آمدند و رفتند، گذشته آنها، و
آینده خویش را فراموش نکنید.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 185 ..... ص : 396
(آیه 185 ))- سر نوشت این قوم خیره سر! جمعیت ظالم و ستمگر که خود را در برابر حرفهاي منطقی شعیب بیدلیل دیدند براي این
که به خودکامگی خود ادامه دهند، سیل تهمت و دروغ را متوجه او ساختند.
قالُوا ) !« گفتند: تو فقط از افسون شدگانی » نخست همان بر چسب همیشگی را که مجرمان و جباران به پیامبران میزدند به او زدند و
إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 186 ..... ص : 396
چه انتظاري داري که ما پیرو تو شویم، اصلا چه فضیلت و برتري بر ما « تو فقط بشري هستی همچون ما » (آیه 186 ))- به علاوه
داري؟ (وَ ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا).
وَ إِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکاذِبِینَ). ) !« تنها گمانی که در باره تو داریم این است که از دروغگویانی »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 187 ..... ص : 396
(آیه 187 ))- بعد از گفتن این سخنان ضد و نقیض که گاهی او را دروغگو و انسانی فرصت طلب که میخواهد با این وسیله بر آنها
پس اگر راست میگویی برگزیده تفسیر » برتري جوید، و گاه او را مجنون خواندند، آخرین سخنشان این بود که بسیار خوب
نمونه، ج 3، ص: 397
و ما را به همان بلایی که به آن تهدیدمان میکنی مبتلا ساز تا بدانی ما از این تهدیدها « سنگهاي آسمانی را بر سر ما فرو ریز
نمیترسیم! (فَأَسْقِطْ عَلَیْنا کِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 188 ..... ص : 397
در برابر این سخنان ناموزون، و تعبیرات زشت و زننده، و تقاضاي عذاب الهی، تنها پاسخی که داد این بود « شعیب » -(( (آیه 188
قالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ). ) « گفت: پروردگار من به اعمالی که شما انجام میدهید آگاهتر است »
و از میزان استحقاقتان با خبر است هر زمان شما را مستحق مجازات دید عذاب را نازل میکند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 189 ..... ص : 397
پس آنها شعیب را » : (آیه 189 ))- ولی به هر حال زمان پاکسازي صفحه زمین از این آلودگان فرا رسید، چنانکه قرآن میگوید
صفحه 350 از 522
فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ یَوْمِ الظُّلَّۀِ). ) !« تکذیب کردند و به دنبال آن عذاب روز ابر سایه افکن آنها را فرو گرفت
إِنَّهُ کانَ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ). ) « این عذاب، عذاب روز بزرگی بود » و
هفت روز، گرماي سوزانی سر زمین آنها را فرا گرفت، و مطلقا نسیمی نمیوزید، ناگاه قطعه ابري در آسمان ظاهر شد و نسیمی
وزیدن گرفت، آنها از خانههاي خود بیرون ریختند و از شدت ناراحتی به سایه ابر پناه بردند.
در این هنگام صاعقهاي مرگبار از ابر برخاست، صاعقهاي با صداي گوش خراش، و به دنبال آن آتش بر سر آنها فرو ریخت، و
لرزهاي بر زمین افتاد، و همگی هلاك و نابود شدند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 190 ..... ص : 397
(آیه 190 ))- در پایان این داستان همان را میگوید که در پایان شش داستان گذشته از انبیاء بزرگ آمده بود.
و دعوت پر مهر پیامبرشان شعیب، و لجاجتها و سر سختیها و تکذیبهاي آنان، « ایکه » در این سر گذشت (مردم سر زمین » : میفرماید
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً). ) « و سر انجام نابودي این قوم ستمگر با صاعقه مرگبار) نشانه و درس عبرتی است
وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ). ) « اما اکثر آنها ایمان نیاوردند »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 191 ..... ص : 397
(آیه 191 ))- با این حال خداوند رحیم و مهربان به آنها مهلت کافی داد تا به ص: 398
پروردگار تو » خود آیند و خویشتن را اصلاح کنند، و هنگامی که مستوجب عذاب شدند با قدرت قهارش آنها را گرفت، آري
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « شکستناپذیر و رحیم است
نکته: در پایان سرگذشت این هفت پیامبر بزرگ توجه به این نکته لازم است که سر گذشت این پیامبران در سورههاي دیگري از
قرآن نیز آمده است، ولی در هیچ موردي چنین نیست که آغاز دعوت همه آنها هماهنگ، و پایان همه آنها نیز هماهنگ بیان شده
باشد.
را در دعوت انبیا نشان میدهد، که داراي برنامه واحدي بودند که آغاز و پایانش « توحید » این هماهنگی قبل از هر چیز انعکاس
یکی بود.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 192 ..... ص : 398
(آیه 192 ))- عظمت قرآن در کتب پیشین: بعد از بیان هفت داستان از ماجراي انبیاي پیشین و درسهاي عبرت انگیزي که در تاریخ
آنها نهفته بود بار دیگر قرآن به همان بحثی باز میگردد که سوره با آن آغاز شده بود، بحث عظمت قرآن و حقانیت این کلام
وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « این از سوي پروردگار عالمیان نازل شده است » : مبین الهی، میگوید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 193 ..... ص : 398
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ). ) « آن را روح الامین (از سوي خداوند) نازل کرده است » : (آیه 193 )- لذا اضافه میکند
اگر آن فرشته وحی آن را از سوي خداوند نیاورده بود، این چنین درخشان و پاك و خالی از آلودگی به خرافات و اباطیل نبود.
صفحه 351 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 194 ..... ص : 398
عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ ) « بر قلب تو (از سوي پروردگار نازل کرد) تا از انذار کنندگان باشی » (آیه 194 )- آري این روح الامین قرآن را
مِنَ الْمُنْذِرِینَ).
هدف بیان تاریخ گذشتگان به عنوان سر گرمی و داستانسرایی نبوده هدف ایجاد احساس مسؤولیت و بیداري است، هدف تربیت و
انسانسازي است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 195 ..... ص : 398
نازل کرد (بِلِسانٍ « به زبان عربی آشکار » (آیه 195 )- و براي این که جاي هیچ گونه عذر و بهانهاي براي کسی باقی نماند آن را
عَرَبِیٍّ مُبِینٍ).
البته هدف تکیه روي زبان عرب نیست، بلکه روي صراحت قرآن و روشنایی ص: 399
مفاهیم آن است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 196 ..... ص : 399
(آیه 196 )- سپس به یکی دیگر از دلائل حقانیت قرآن اشاره کرده، میگوید:
و از ظهور آن در آینده بشارت دادهاند (وَ إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ). « وصف این کتاب در کتب پیشینیان نیز آمده است »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 197 ..... ص : 399
آیا همین نشانه براي آنها کافی نیست که علماي بنی اسرائیل به خوبی از آن » : ( آیه 197 )- لذا قرآن در اینجا اضافه میکند
أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَۀً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِی إِسْرائِیلَ). ) !؟« آگاهند
روشن است در محیطی که آن همه دانشمندان بنی اسرائیل وجود داشتند و با مشرکان کاملا محشور بودند ممکن نبود چنین سخنی
را قرآن به گزاف در باره خودش بگوید، چرا که فورا از هر سو بانگ انکار برمیخاست، این خود نشان میدهد که در محیط نزول
آیات به قدري این مسأله روشن بوده که جاي انکار نداشته است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 198 ..... ص : 399
(آیه 198 )- اگر قرآن بر عجم نازل شده بود ...! در اینجا نخست به یکی دیگر از بهانههاي احتمالی کفار و پیشگیري از آن پرداخته
و بحثی را که در آیات گذشته در باره نزول قرآن به زبان عربی مبین آمده است تکمیل میکند.
وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی بَعْضِ ) ... « و اگر ما این قرآن را بر بعضی از مردم عجم (غیر عرب و غیر فصیح) نازل میکردیم » : میفرماید
الْأَعْجَمِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 199 ..... ص : 399
فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ). ) « و او این آیات را بر آنها میخواند هرگز به وي ایمان نمیآوردند » -( (آیه 199
صفحه 352 از 522
یعنی نژادپرستی و تعصبهاي قومی آنها به قدري شدید است که اگر قرآن بر فردي غیر عرب نازل میشد، امواج تعصبها مانع از
پذیرش آن میگردید، تازه حالا که بر مردي شریف از خانواده اصیل عربی، و با بیانی رسا و گویا، نازل شده، و در کتب آسمانی
پیشین نیز بشارت آن آمده، و علماي بنی اسرائیل نیز به آن گواهی دادهاند، بسیاري از آنها ایمان نمیآورند، چه رسد اگر پیامبرشان
اصلا چنین شرایطی را نداشت.
ص: 400
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 200 ..... ص : 400
کَ ذلِکَ سَلَکْناهُ فِی قُلُوبِ ) « این گونه ما قرآن را در دلهاي مجرمان وارد میکنیم » : (آیه 200 )- سپس براي تأکید بیشتر میافزاید
الْمُجْرِمِینَ).
با بیانی رسا، و با زبان مردي که از میان خودشان برخاسته است و با تمام شرایطی که پذیرش آن را سهل و آسان و مطبوع سازد
ولی این دلهاي بیمار از پذیرش آن، امتناع میکنند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 201 ..... ص : 400
لا یُؤْمِنُونَ ) « به آن ایمان نمیآورند، تا عذاب دردناك را با چشم خود ببینند » (آیه 201 )- لذا میفرماید: با این حال این قوم لجوج
بِهِ حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 202 ..... ص : 400
تا عذاب الهی ناگهانی و بطور غافلگیرانه و در حالی که آنها توجه ندارند دامانشان را فرو » (آیه 202 )- آري آنها ایمان نمیآورند
فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَۀً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ). ) « گیرد
« استیصال » بدون شک منظور از این عذاب الهی که آنها را ناگهانی فرو میگیرد، عذابهاي دنیا و بلاهاي نابود کننده و مجازات
است.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 203 ..... ص : 400
(آیه 203 )- لذا به دنبال آن میفرماید: در این حال آنها به خود میآیند و از گذشته ننگین خود پشیمان، و از آینده وحشتناك
تا ایمان بیاوریم و گذشته خراب خود را آباد سازیم؟! « میگویند: آیا به ما مهلت داده میشود » خویش سخت نگران میشوند و
(فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ). اما این تقاضا هرگز پذیرفته نخواهد شد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 204 ..... ص : 400
(آیه 204 )- تهمتی دیگر بر قرآن! از آنجا که آیات گذشته با این جمله ختم شد که مجرمان و گنهکاران، بعد از مشاهده عذاب
الهی و هنگامی که در آستانه مرگ قرار میگیرند، تقاضاي مهلت و باز گشت براي جبران میکنند، در اینجا از دو راه به آنها پاسخ
میگوید.
صفحه 353 از 522
أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ). ) « آیا براي عذاب ما عجله میکنند » : نخست این که
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 205 ..... ص : 400
أَ فَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ). ) ... « به ما خبر ده، اگر (باز هم) سالیانی آنها را از این زندگی بهرهمند سازیم » : (آیه 205 )- دیگر این که
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 206 ..... ص : 400
... « سپس عذابی که به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید » -( (آیه 206
(ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ).
ص: 401
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 207 ..... ص : 401
ما أَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ). ) « این تمتع و بهره گیري از دنیا براي آنها سودي نخواهد داشت » -( (آیه 207
به فرض که به آنها مهلت جدیدي داده شود- که بعد از اتمام حجت داده نخواهد شد- آیا کاري جز تمتع و بهره گیري بیشتر از
مواهب مادي خواهند داشت؟
آیا آنها به جبران گذشته خواهند پرداخت؟ مسلما نه.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 208 ..... ص : 401
(آیه 208 )- در اینجا سؤال یا سؤالهایی پیش میآید و آن این که: اصولا با توجه به علم خداوند به آینده هر قوم و گروه چه نیازي
به مهلت است؟
به علاوه با این که امتهاي گذشته پی در پی به تکذیب انبیا برخاستند، چرا باز پیامبران پشت سر هم میآیند و انذار و تبلیغ میکنند؟
« ما هیچ شهر و دیاري را هلاك نکردیم مگر این که انذار کنندگانی براي آنها بود » قرآن در پاسخ میگوید: این سنت ما است که
و پیامبرانی به اتمام حجت و موعظه و اندرز کافی برخاستند (وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَۀٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 209 ..... ص : 401
و بیدار گردند، و امکان براي بازگشت داشته باشند (ذِکْري). « تا متذکّر شوند » -( (آیه 209
و اگر بدون اتمام حجت، بوسیله بیم دهندگان الهی و بیدار باش رسولان پروردگار، آنها را مجازات میکردیم، ظلم بود، در حالی
و اصلا ظلم و ستم شایسته ما نیست (وَ ما کُنَّا ظالِمِینَ). « ما هرگز ستمکار نبودیم » که
این ظلم است که گروهی غیر ظالم را هلاك کنیم، و یا ظالمان را بدون اتمام حجت کافی.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 210 ..... ص : 401
(آیه 210 )- سپس به پاسخ یکی دیگر از بهانهها، یا تهمتهاي نارواي دشمنان قرآن میپردازد که میگفتند: محمّد صلّی اللّه علیه و
صفحه 354 از 522
آله با فردي از جنّ! مربوط است، و او این آیات را تعلیمش میدهد! در حالی که قرآن تأکید میکند این آیات از سوي پروردگار
جهانیان نازل شده است.
وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ). ) « شیاطین و جنیان این آیات را نازل نکردند » : در اینجا اضافه میکند
ص: 402
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 211 ..... ص : 402
(آیه 211 )- سپس به بیان پاسخ این تهمت واهی دشمنان پرداخته، میگوید:
که چنین کتابی را نازل کنند (وَ ما یَنْبَغِی لَهُمْ). « و براي جنیان و شیاطین، هرگز سزاوار نیست »
یعنی محتواي این کتاب بزرگ که در مسیر حق و دعوت به پاکی و عدالت و تقوا و نفی هر گونه شرك است به خوبی نشان
میدهد که با افکار شیطانی و القائات شیاطین هیچ گونه شباهت ندارد.
وَ ما یَسْتَطِیعُونَ). ) « آنها توانایی (بر چنین کاري) ندارند » به علاوه
اگر آنها چنین قدرتی میداشتند باید سایر کسانی که در محیط نزول قرآن- همانند کاهنان به اعتقاد مشرکان- با شیاطین مربوط
بودند بتوانند همانند آن را بیاورند، با این که همگی عاجز ماندند.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 212 ..... ص : 402
خود معترف بودند که بعد از تولد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، رابطه شیاطینی که با آنها در ارتباط « کاهنان » (آیه 212 )- به علاوه
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ). ) « و آنها از شنیدن (اخبار آسمان) معزول و بر کنارند » بودند از اخبار آسمانها قطع شد
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 213 ..... ص : 402
(آیه 213 )- اقوام نزدیکت را به اسلام دعوت کن: در تعقیب بحثهایی که در آیات گذشته در زمینه موضع گیریهاي مشرکان در
برابر اسلام و قرآن آمد، خداوند در اینجا برنامه و خط مشی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله را در ضمن بیان پنج دستور، در مقابل
آنان مشخص میکند.
قبل از هر چیز، شخص پیامبر را دعوت به اعتقاد هر چه راسختر به توحید میکند توحیدي که ریشه و اساس دعوت همه پیامبران را
فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ ) !« هیچ معبودي را با خداوند مخوان که از معذّبین خواهی بود » : تشکیل میدهد، میگوید
الْمُعَذَّبِینَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 214 ..... ص : 402
(آیه 214 )- سپس به مرحلهاي فراتر از آن پرداخته، چنین دستور میدهد:
و از شرك و مخالفت فرمان پروردگار بترسان (وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ). « و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن »
بدون شک براي دست زدن به یک برنامه انقلابی گسترده باید از حلقههاي ص: 403
کوچکتر و فشردهتر شروع کرد.
صفحه 355 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 215 ..... ص : 403
(آیه 215 )- در مرحله سوم دایره وسیعتري مورد توجه قرار گرفته، میفرماید:
وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ). ) « و بال و پر خود را براي مؤمنانی که از تو پیروي میکنند بگستر »
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 216 ..... ص : 403
فَإِنْ ) « اگر تو را نافرمانی کنند بگو: من از آنچه شما انجام میدهید بیزارم » : (آیه 216 )- سپس به چهارمین دستور پرداخته، میگوید
عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّی بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ).
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 217 ..... ص : 403
و بر خداوند » : (آیه 217 )- سر انجام در پنجمین دستور براي تکمیل برنامههاي گذشته به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین میگوید
وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ). ) « عزیز و رحیم توکل نما
این مخالفتها هرگز تو را دلسرد نکند و کمی دوستان و پیروان در عزم آهنین تو اثر نگذارد، تو تنها نیستی، تکیهگاهت خداوندي
است شکستناپذیر و بسیار رحیم و مهربان.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 218 ..... ص : 403
الَّذِي یَراكَ حِینَ تَقُومُ) ) « همان خدایی که تو را به هنگامی که بر میخیزي میبیند » -( (آیه 218
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 219 ..... ص : 403
مشاهده میکند (وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ). « و حرکت تو را در میان سجده کنندگان » -( (آیه 219
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 220 ..... ص : 403
اشاره
إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). ) « اوست خداي شنوا و دانا » (آیه 220 )- آري
و به این ترتیب بعد از توصیف خداوند به عزیز و رحیم، سه وصف دیگر که امید بخشتر است در این آیات آمده است: خدایی که
زحمات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را میبیند، و از قیام و سجده و حرکت و سکون او با خبر است. خدایی که صداي او را میشنود.
و خدایی که از خواستهها و نیازهاي او آگاه است.
انذار بستگان نزدیک (حدیث یوم الدّار): ..... ص : 403
صفحه 356 از 522
بر اساس آنچه در تواریخ اسلامی آمده، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در سال سوم بعثت مأمور ابلاغ این دعوت شد بستگان نزدیکش
را به خانه ابو طالب دعوت کرد، آنها در آن روز حدود چهل نفر بودند، بعد ص: 404
من خیر دنیا و آخرت را براي شما آوردهام، و خداوند به من دستور داده است که شما را دعوت به ...» : از صرف غذا چنین فرمود
این آیین کنم، کدامیک از شما مرا در این کار یاري خواهد کرد، تا برادر من و وصیّ و جانشین من باشد؟
جمعیت همگی سر باز زدند جز علی علیه السّلام که از همه کوچکتر بود برخاست و عرض کرد: اي پیامبر خدا! من در این راه یار و
یاور توام.
این برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، سخن او » : پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دست بر گردن علی علیه السّلام نهاد و فرمود
.« را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 221 ..... ص : 404
(آیه 221 )- در اینجا بار دیگر به بحث آیات قبل پیرامون تهمت دشمنان به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در باره این که قرآن القائات
شیاطین است باز میگردد و با بیانی رسا و کوبنده مجددا به آنها پاسخ میدهد.
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ). ) !؟« آیا به شما خبر بدهم شیاطین بر چه کسی نازل میشوند » : میگوید
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 222 ..... ص : 404
تَنَزَّلُ عَلی کُلِّ أَفَّاكٍ أَثِیمٍ). ) ؟« آنها بر هر دروغگوي گنهکار نازل میگردند » -( (آیه 222
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 223 ..... ص : 404
یُلْقُونَ ) « شیاطین آنچه را میشنوند (توأم با دروغهاي بسیار به دوستان خود) القاء میکنند و اکثرشان دروغگو هستند » -( (آیه 223
السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ).
کوتاه سخن این که القائات شیطانی، نشانههاي روشنی دارد که با آن نشانهها میتوان آن را باز شناخت، شیطان وجودي است
ویرانگر و موذي و مخرب و القائات او در مسیر فساد و تخریب است و مشتریان او دروغگویان گنهکارند، هیچ یک از این امور بر
قرآن و آورنده آن تطبیق نمیکند، و کمترین شباهتی با آن ندارد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 224 ..... ص : 404
(آیه 224 )- در این آیه به پاسخ یکی دیگر از تهمتهاي کفار به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله که او را شاعر میخواندند
میپردازد.
میگوید: خط مشی پیامبر از خط شعرا جداست، شعرا در عالم خیال و پندار حرکت میکنند و او در عالمی مملو از واقع بینی براي
نظام بخشیدن به جهان انسانی. ص: 405
شعرا غالبا طالب عیش و نوشند، و در بند زلف و خال یار- مخصوصا شاعرانی که در آن عصر و در محیط حجاز میزیستند چنانکه
از نمونه اشعارشان پیداست.
وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ). ) « شعرا (کسانی هستند که) گمراهان از آنها پیروي میکنند » و به همین دلیل
صفحه 357 از 522
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 225 ..... ص : 405
أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وادٍ ) !؟« آیا ندیدي که آنها در هر وادي سر گردانند » : (آیه 225 )- سپس به دنبال آن این جمله را اضافه میکند
یَهِیمُونَ).
آنها غرق پندارها و تشبیهات شاعرانه خویشتند، حتی هنگامی که قافیهها آنها را به این سمت و آن سمت بکشاند، در هر وادي سر
گردان میشوند.
هنگامی که از کسی راضی و خشنود شوند او را با مدایح خود به اوج آسمانها میبرند، هر چند شیطان لعینی باشد! و هنگامی که از
کسی برنجند چنان به هجو او میپردازند که گویی میخواهند او را به اسفل السافلین بکشانند، هر چند موجودي آسمانی و پاك
باشد.
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 226 ..... ص : 405
و (آیا » : (آیه 226 )- به علاوه شاعران معمولا مردان بزمند نه جنگاوران رزم، اهل سخنند نه عمل، لذا در این آیه اضافه میکند
وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ). ) « نمیبینی که) آنها سخنانی میگویند که عمل نمیکنند
اما پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله سر تا پا عمل است، و حتی دشمنان او وي را به عزم راسخ و استقامت عجیبش و اهمیت دادن به
جنبههاي عملی مسائل میستایند شاعر کجا و پیامبر اسلام کجا؟
سورة الشعراء( 26 ): آیۀ 227 ..... ص : 405
(آیه 227 )- ولی از آنجا که در میان شاعران افراد پاك و هدفداري پیدا میشوند که اهل عمل و حقیقتند، و دعوت کننده به راستی
و پاکی- هر چند از این قماش شاعران در آن محیط کمتر یافت میشد- قرآن براي این که حق این هنرمندان با ایمان و تلاشگران
مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام » : صادق، ضایع نگردد، با یک استثنا صف آنها را از دیگران جدا کرده، میگوید
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ). ص: 406 ) « دادهاند
شاعرانی که هدف آنها تنها شعر نیست، بلکه در شعر، هدفهاي الهی انسانی میجویند، شاعرانی که غرق در اشعار نمیشوند و غافل
و اشعارشان مردم را به یاد خدا وا میدارد (وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً). « خدا را بسیار یاد میکنند » از خدا، بلکه
وَ انْتَ َ ص رُوا مِنْ ) « و به هنگامی که مورد ستم قرار میگیرند (از این ذوق خویش) براي دفاع از خویشتن (و مؤمنان) به پا میخیزند »
بَعْدِ ما ظُلِمُوا).
در برابر ستمها به » و « بسیار به یاد خدا بودن » « عمل صالح » ،« ایمان » : و به این ترتیب چهار صفت براي این شاعران با هدف بیان کرده
.« پا خواستن و از نیروي شعر براي دفع آن کمک گرفتن
و از آنجا که بیشتر آیات این سوره دلداري به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان اندك آن روز در برابر انبوه دشمنان است، و نیز
از آنجا که بسیاري از آیات این سوره در مقام دفاع از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در برابر تهمتهاي ناروا نازل شده، سوره را با یک
آنها که ستم کردند به زودي میدانند که بازگشتشان به » : جمله پر معنی و تهدیدآمیز به این دشمنان لجوج پایان داده، میگوید
و سر نوشتشان چگونه است! (وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ). « کجاست
« پایان سوره شعراء »
صفحه 358 از 522
ص: 407
سوره نمل [ 27 ] ..... ص : 407
اشاره
نازل شده، و 93 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 407
محتواي این سوره از نظر کلی همان محتواي سورههاي مکی است، از نظر اعتقادي بیشتر روي مبدء و معاد تکیه میکند.
و از نظر مسائل عملی و اخلاقی، بخش قابل ملاحظهاي از سر گذشت پنج پیامبر بزرگ الهی، و مبارزات آنها با اقوام منحرف بحث
میکند، تا هم دلداري و تسلّی خاطر براي مؤمنانی باشد که مخصوصا در آن روز در مکه در اقلیت شدید قرار داشتند، و هم
هشداري باشد براي مشرکان لجوج و بیدادگر.
و چگونگی ایمان آوردن او به توحید، و سخن گفتن « ملکه سبأ » و « سلیمان » یکی از امتیازات این سوره بیان بخش مهمی از داستان
پرندگانی، همچون هدهد، و حشراتی همچون مورچه، با سلیمان است.
مورچه) نامیده شده، و عجب این که در بعضی از روایات به نام سوره سلیمان آمده ) « نمل » این سوره به خاطر همین معنی، سوره
است.
ضمنا این سوره از علم بیپایان پروردگار، و نظارت او بر همه چیز در عالم هستی، و حاکمیت او در میان بندگان سخن میگوید.
پایان مییابد، بشارتی که قرآن براي مؤمنان آورده، و تهدید به این که خداوند از « تهدید » شروع میشود، و با « بشارت » این سوره با
اعمال شما بندگان غافل نیست.
ص: 408
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 408
هر کس سوره طس سلیمان (سوره نمل) را بخواند خداوند » : در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله چنین آمده است
به تعداد کسانی که سلیمان را تصدیق و یا تکذیب کردند، و همچنین هود و شعیب و صالح و ابراهیم را، ده حسنه به او میدهد، و
.« به هنگام رستاخیز که از قبرش بیرون میآید، نداي لا اله الّا اللّه سر میدهد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة النمل( 27 ): آیۀ 1 ..... ص : 408
طس). ) « طا، سین » قرآن بر خورد میکنیم « حروف مقطّعه » (آیه 1)- قرآن از سوي حکیم دانایی است: باز در آغاز این سوره به
با توجه به این که بلا فاصله بعد از آن از عظمت قرآن سخن میگوید به نظر میرسد که یکی از اسرار آن این باشد که این کتاب
بزرگ و آیات مبین از حروف ساده الفبا تشکیل یافته، و زیبنده ستایش، آن آفریدگاري است که چنین اثر بدیعی را از چنان مواد
سادهاي به وجود آورده.
صفحه 359 از 522
تِلْکَ آیاتُ الْقُرْآنِ وَ کِتابٍ مُبِینٍ). ) « این آیات قرآن و کتاب مبین است » : سپس میافزاید
سورة النمل( 27 ): آیۀ 2 ..... ص : 408
هُديً وَ ) « مایه هدایت، و وسیله بشارت براي مؤمنان است » (آیه 2)- در این آیه دو توصیف دیگر براي قرآن بیان شده: قرآنی که
بُشْري لِلْمُؤْمِنِینَ).
چرا که تا مرحلهاي از تقوا و تسلیم و ایمان به واقعیتها در دل انسان نباشد به دنبال حق نمیرود.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 3 ..... ص : 408
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ ) « همان کسانی که نماز را بر پامیدارند و زکات را ادا میکنند و به آخرت یقین دارند » -( (آیه 3
الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ).
و به این ترتیب هم اعتقاد آنها به مبدأ و معاد محکم است، و هم پیوندشان با خدا و خلق. بنا بر این اوصاف فوق اشارهاي به اعتقاد
کامل و برنامه عملی جامع آنهاست.
ص: 409
سورة النمل( 27 ): آیۀ 4 ..... ص : 409
(آیه 4)- سپس به بیان حال گروهی که در نقطه مقابل مؤمنان قرار دارند پرداخته و یکی از خطرناکترین حالاتشان را چنین باز گو
کسانی که ایمان به آخرت ندارند اعمال سوئشان را براي آنها زینت میدهیم پس در طریق زندگی حیران و سر گردان » : میکند
إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ). ) « میشوند
آلودگی در نظر آنها پاکی، زشتیها نزد آنها زیبا، پستیها افتخار، و بد بختیها و سیه روزیها سعادت و پیروزي محسوب میشود.
این دگرگونی ارزشها، و به هم ریختن معیارها در نظر انسان، که نتیجهاش سرگردان شدن در بیراهههاي زندگی است از بدترین
حالاتی میباشد که به یک انسان دست میدهد.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 5 ..... ص : 409
آنها کسانی هستند که » : پرداخته و سر انجام کار چنین کسانی را این گونه بیان میکند « تزیین اعمال » (آیه 5)- سپس به نتیجه
عذابی بد (و شدید و دردناك) دارند) (أُوْلئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذابِ).
در دنیا سر گردان و مأیوس و پریشان خواهند بود، و در آخرت گرفتار مجازاتی هولناك.
وَ هُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ). ) « و آنها در آخرت زیانکارترین مردمند »
چه زیانی از این بالاتر که انسان اعمال زشتش را زیبا ببیند و تمام نیروي خود را براي آن به کار گیرد، اما سر انجام ببیند جز بد
بختی و سیه روزي به بار نیاورده است.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 6 ..... ص : 409
صفحه 360 از 522
(آیه 6)- و در این آیه به عنوان تکمیلی بر اشارات گذشته در زمینه عظمت محتواي قرآن، و مقدمهاي براي داستانهاي انبیا که بلا
وَ إِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ ) « بطور مسلم این قرآن از سوي حکیم دانایی بر تو القا میشود » : فاصله بعد از آن شروع میشود میفرماید
لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ).
از « حکیم » از آگاهی بیپایان خدا خبر میدهد، و « علیم » هر دو اشاره به دانایی پروردگار است، ولی « علیم » و « حکیم » گر چه
حساب و هدفی که در ایجاد این ص: 410
عالم و نازل کردن قرآن به کار رفته است.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 7 ..... ص : 410
(آیه 7)- موسی اینجا به امید قبسی میآید! چنانکه گفتیم در این سوره، بعد از بیان اهمیت قرآن، گوشهاي از سر گذشت پنج تن از
پیامبران بزرگ و قوم آنها به میان آمده است، و وعده پیروزي مؤمنان و مجازات کافران در آنها به روشنی باز گو شده.
نخست از پیامبر اولوا العزم موسی (ع) شروع میکند و مستقیما به سراغ لحظهاي که نخستین جرقه وحی در دل او درخشید، و با پیام
!« هنگامی را که موسی به خانواده خود گفت: من آتشی از دور دیدم » و سخن الهی آشنا شد، میرود، و میگوید: به خاطر بیاور
(إِذْ قالَ مُوسی لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ ناراً).
سَآتِیکُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ ) « من به زودي خبر از آن براي شما میآورم و یا شعلهاي از آتش، تا گرم شوید » همین جا توقف کنید
بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ).
و این در همان شبی بود که با همسرش دختر شعیب در طریق مصر در بیابانی تاریک و ظلمانی گرفتار آمد، راه را گم کرد، و در
همین حال درد وضع حمل به همسرش دست داد، موسی احساس نیاز شدیدي به افروختن آتش و استفاده از گرماي آن میکرد،
همین که شعله آتش را از دور دید خوشحال شد، و آن را دلیل بر وجود انسان یا انسانهایی گرفت، و گفت میروم، یا براي شما
خبري میآورم و یا شعله آتشی که با آن گرم شوید.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 8 ..... ص : 410
پس هنگامی که نزد آتش رسید، » (آیه 8)- موسی خانوادهاش را در همانجا گذاشت و به آن سو که آتش دیده بوده حرکت کرد
ندایی برخاست که: مبارك باد آن کس که در آتش است، و کسی که در اطراف آن است، و منزه است خداوندي که پروردگار
فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « عالمیان است
منظور از کسی که در آتش است موسی (ع) بوده که به آن شعله آتش که از میان درخت سبز نمایان شده بوده، آنقدر نزدیک
گردیده که گویی در درون آن قرار ص: 411
داشت، و منظور از کسی که اطراف آن قرار دارد فرشتگان مقرب پروردگار است که در آن لحظه خاص، آن سر زمین مقدس را
احاطه کرده بودند.
و یا این که به عکس منظور از کسانی که در آتشند فرشتگان الهی میباشند و کسی که در گرد آن قرار دارد موسی (ع).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 9 ..... ص : 411
(آیه 9)- بار دیگر ندایی برخاست و موسی را مخاطب ساخته، گفت:
صفحه 361 از 522
یا مُوسی إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ) « اي موسی! من خداوند عزیز و حکیمم »
این جمله براي این بود که هر گونه شک و تردید از موسی، بر طرف شود، و بداند که این خداوند عالمیان است که با او سخن
است. « صاحب حکمت و تدبیر » و « شکستناپذیر » میگوید نه شعله آتش یا درخت خداوندي که
سورة النمل( 27 ): آیۀ 10 ..... ص : 411
(آیه 10 )- از آنجا که مأموریت رسالت آن هم در برابر ظالم و جبّاري همچون فرعون نیاز به قدرت و قوت ظاهري و باطنی و سند
وَ أَلْقِ عَصاكَ). ) « و عصایت را بیفکن » حقانیت محکم دارد، در اینجا به موسی (ع) دستور داده شد
هنگامی که موسی نظر به آن افکند، دید با سرعت همچون مارهاي » موسی عصاي خود را افکند، ناگاه تبدیل به مار عظیمی شد
فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها ) « کوچک به هر سو میدود و حرکت میکند (ترسید و) به عقب برگشت و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد
جَانٌّ وَلَّی مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ).
یا مُوسی لا تَخَفْ إِنِّی لا ) « اي موسی! نترس که رسولان در نزد من ترس و وحشتی ندارند » : در اینجا بار دیگر به موسی خطاب شد
یَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ).
یعنی اي موسی! تو در حضور پروردگار بزرگ هستی، و حضور او ملازم با امنیت مطلق است!
سورة النمل( 27 ): آیۀ 11 ..... ص : 411
مگر کسی که ستم کند سپس » : بیان کرده، میگوید « إِنِّی لا یَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ » (آیه 11 )- اما در این آیه استثنایی براي جمله
توبه او را میپذیرم و به او نیز امنیت میبخشم ،« (در مقام توبه و جبران بر آید و) بدي را تبدیل به نیکی کند که من غفور و رحیمم
(إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ).
ص: 412
سورة النمل( 27 ): آیۀ 12 ..... ص : 412
(آیه 12 )- سپس دومین معجزه موسی (ع) را به او ارائه کرد، فرمود:
وَ أَدْخِلْ یَدَكَ ) « و دستت را در گریبانت داخل کن هنگامی که خارج میشود، سفید و درخشنده است بیآنکه عیبی در آن، باشد »
فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ).
نیست، بلکه نورانیت و درخشندگی و سفیدي جالبی است که خود بیانگر وجود یک « برص » یعنی این سفیدي ناشی از بیماري
معجزه و امر خارق عادت است.
باز براي این که به موسی (ع) لطف بیشتري کند و به منحرفان امکان بیشتري براي هدایت دهد، میگوید: معجزات تو منحصر به
در زمره معجزات نهگانهاي است که تو با آنها بسوي فرعون و قومش فرستاده میشوي آنان » این دو نیست، بلکه این دو معجزه
و نیاز به راهنمایی دارند، مجهز به معجزات بزرگ فراوان (فِی تِسْعِ آیاتٍ إِلی فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ کانُوا « قومی فاسد و طغیانگرند
قَوْماً فاسِقِینَ).
از ظاهر این آیه چنین استفاده میشود که این دو معجزه جزء نه معجزه معروف موسی بوده است نه اضافه بر آن.
صفحه 362 از 522
سورة النمل( 27 ): آیۀ 13 ..... ص : 412
(آیه 13 )- بالاخره موسی (ع) با قویترین سلاح معجزه، مسلح شد، و به سراغ فرعون و فرعونیان آمد و آنها را به سوي آیین حق
فَلَمَّا ) « هنگامی که آیات روشنی بخش ما به سراغ آنان آمد گفتند: این سحر آشکاري است » : دعوت کرد قرآن در این آیه میگوید
جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ).
و میدانیم این تهمت تنها در مورد موسی (ع) نبود، بلکه متعصبان لجوج براي توجیه مخالفتهاي خود با انبیا تهمت سحر را مطرح
مینمودند.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 14 ..... ص : 412
(آیه 14 )- جالب این که در این آیه قرآن اضافه میکند: این اتهامات به خاطر آن نبود که راستی در شک و تردید باشند، بلکه آنها
وَ جَحَ دُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها ) « معجزات را از روي ظلم و برتري جویی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین و اطمینان داشتند »
أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُ  وا). ص: 413
از این تعبیر به خوبی استفاده میشود که ایمان واقعیتی غیر از علم و یقین دارد، و ممکن است کفر از روي جحود و انکار در عین
علم و آگاهی سر زند.
در پایان آیه به عنوان یک درس عبرت با یک جمله کوتاه و بسیار پر معنی به سر انجام شوم فرعونیان و غرق و نابودي آنها اشاره
کرده، میگوید:
فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُفْسِدِینَ). ) ؟« پس بنگر سر انجام تبهکاران و مفسدان چگونه بود »
سورة النمل( 27 ): آیۀ 15 ..... ص : 413
(آیه 15 )- حکومت داود و سلیمان: به دنبال نقل گوشهاي از داستان موسی (ع) به بحث پیرامون دو تن دیگر از پیامبران بزرگ
میپردازد، که اینها نیز از پیامبران بنی اسرائیل بودند، و تفاوتی که تاریخ آنها با تواریخ پیامبران دیگر دارد « سلیمان » و « داود » ، الهی
این است که اینها بر اثر آمادگی محیط فکري و اجتماعی بنی اسرائیل توفیق یافتند دست به تأسیس حکومت عظیمی بزنند، و آیین
الهی را با استفاده از نیروي حکومت، گسترش دهند، لذا از لحن سر گذشت پیامبران دیگر که با مخالفت شدید قوم خود رو برو
میشدند در اینجا خبري نیست.
و ما به » : که زیر بناي یک حکومت صالح و نیرومند است شروع کرده، میگوید « موهبت علم » جالب این که قرآن سخن را از مسأله
وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً). ) « داود و سلیمان علم قابل ملاحظهاي بخشیدیم
در اینجا معنی گسترده و وسیعی دارد که علم توحید و اعتقادات مذهبی و قوانین دینی، و همچنین علم « علم » روشن است که
قضاوت، و تمام علومی را که براي تشکیل چنان حکومت وسیع و نیرومندي لازم بوده است در بر میگیرد.
و آنها گفتند: » : و به دنبال این جمله از زبان داود و سلیمان چنین نقل میکند
وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلی کَثِیرٍ ) « حمد و ستایش از آن خداوندي است که ما را بر بسیاري از بندگان مؤمنش برتري بخشید
مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ).
به میان آمده، تا روشن شود هر نعمتی را شکري لازم « شکر » سخن از ،« علم » جالب این که بلا فاصله بعد از بیان موهبت بزرگ
است، و حقیقت شکر آن است که از آن نعمت در همان راهی که براي آن آفریده شده است استفاده شود و این دو برگزیده تفسیر
صفحه 363 از 522
نمونه، ج 3، ص: 414
پیامبر بزرگ از نعمت علمشان در نظام بخشیدن به یک حکومت الهی حد اکثر بهره را گرفتند.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 16 ..... ص : 414
وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ ) « سلیمان وارث داود شد » : (آیه 16 )- در این آیه نخست اشاره به ارث بردن سلیمان از پدرش داود کرده، میگوید
داوُدَ). و همه مواهب او را به ارث برد.
وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ). ) « سلیمان گفت: اي مردم! به ما سخن گفتن پرندگان تعلیم شده » : سپس قرآن میافزاید
وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ). ) « و از همه چیز به ما داده شده است، و این فضیلت آشکاري است »
یعنی تمام وسائلی را که از نظر معنوي و مادي براي تشکیل این حکومت الهی لازم است به ما داده شده است.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 17 ..... ص : 414
(آیه 17 )- سلیمان در وادي مورچگان! از آیات این سوره، و همچنین از آیات سوره سبأ به خوبی استفاده میشود که داستان
حکومت حضرت سلیمان جنبه عادي نداشت، بلکه توأم با خارق عادات و معجزات مختلفی بود.
در حقیقت خداوند قدرت خود را در ظاهر ساختن این حکومت عظیم و قوایی که مسخر آن بود نشان داد.
وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ). ) « لشکریان سلیمان از جنّ و انس و پرندگان نزد او جمع شدند » : نخست میگوید
فَهُمْ یُوزَعُونَ). ) « باید توقف میکردند تا به هم ملحق شوند » آنقدر زیاد بودند که
سورة النمل( 27 ): آیۀ 18 ..... ص : 414
حَتَّی إِذا أَتَوْا عَلی وادِ النَّمْلِ). ) « تا به سر زمین مورچگان رسیدند » (آیه 18 )- به هر حال، سلیمان با این لشکر عظیم حرکت کرد
مورچهاي (از مورچگان، همنوعان خود را مخاطب ساخت و) گفت: اي مورچگان! داخل لانههاي خود شوید تا سلیمان و » در اینجا
قالَتْ نَمْلَۀٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ) ص: ) !« لشکریانش شما را پایمال نکنند در حالی که نمیفهمند
415
لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 19 ..... ص : 415
فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها). ) « سلیمان از شنیدن این سخن مورچه تبسم کرد و خندید » -( (آیه 19
در اینجا سلیمان رو به درگاه خدا کرد و چند تقاضا نمود.
وَ) « عرضه داشت: پروردگارا! راه و رسم شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهاي به من الهام فرما » : نخست این که
قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَيَّ).
تا بتوانم با بسیج همه نیروهایم این همه نعمتهاي عظیم را در راهی که تو فرمان دادهاي و مایه خشنودي توست به کار گیرم و از
مسیر حق منحرف نگردم.
وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ). ) « تا عمل صالحی به جاي آورم که تو از آن خشنود میشوي » دیگر این که مرا موفق دار
صفحه 364 از 522
وَ أَدْخِلْنِی ) « مرا به رحمتت در زمره بندگان صالحت داخل گردان » ! و بالاخره سومین تقاضایش این بود که عرضه داشت: پروردگارا
بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِكَ الصَّالِحِینَ).
یعنی هدف نهایی به دست آوردن قدرت، انجام عمل صالح است و عمل صالح نیز مقدمهاي است براي جلب خشنودي و رضاي
خدا که هدف نهایی است.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 20 ..... ص : 415
(آیه 20 )- داستان هدهد و ملکه سبا: در اینجا به فراز دیگري از زندگی شگفتانگیز سلیمان اشاره کرده، و ماجراي هدهد و ملکه
سبا را باز گو میکند.
وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ). ) « سلیمان در جستجوي آن پرنده [هدهد] بر آمد » : نخست میگوید
این تعبیر به وضوح بیانگر این حقیقت است که او به دقت مراقب وضع کشور و اوضاع حکومت خود بود و حتی غیبت یک مرغ از
چشم او پنهان نمیماند! بدون شک منظور از پرنده در اینجا همان هدهد است، چنانکه در ادامه سخن، قرآن میافزاید، سلیمان
فَقالَ ما لِیَ لا أَرَي الْهُدْهُدَ). ص: 416 ) « گفت: مرا چه شده است که هدهد را نمیبینم »
أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ). ) « یا این که او از غائبان است »
یعنی آیا او بدون عذر موجهی حضور ندارد و یا با عذر موجهی غیبت کرده است؟
سورة النمل( 27 ): آیۀ 21 ..... ص : 416
براي این که حکم غیابی نکرده باشد، و در ضمن غیبت هدهد روي بقیه پرندگان- تا چه رسد به انسانهایی که « سلیمان » -( (آیه 21
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً). ) !« من او را قطعا کیفر شدیدي خواهم داد » : پستهاي حساسی بر عهده داشتند- اثر نگذارد افزود
أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ). ) !« یا او را ذبح میکنم »
أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطانٍ مُبِینٍ). ) « یا (براي غیبتش) باید دلیل روشنی به من ارائه دهد »
در حقیقت سلیمان (ع) تهدید لازم را در صورت ثبوت تخلف نمود، ضمنا نشان داد که او حتی در برابر پرنده ضعیفی تسلیم دلیل و
منطق است و هرگز تکیه بر قدرت و توانائیش نمیکند.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 22 ..... ص : 416
که هدهد آمد (فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ). « چندان درنگ نکرد » -( (آیه 22
گفت: من بر چیزي آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نداري، من از سر زمین سبا یک خبر » بازگشت و با صراحت به سلیمان چنین
فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ). ) ؟« قطعی (و دست اول) براي تو آوردهام
سورة النمل( 27 ): آیۀ 23 ..... ص : 416
من (به سر زمین سبا رفته بودم) زنی را در آنجا یافتم که بر آنها حکومت میکند، و » : (آیه 23 )- هدهد در شرح ماجرا چنین گفت
إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِیمٌ). ) !« همه چیز را در اختیار دارد مخصوصا تخت عظیمی داشت
با این سه جمله تقریبا تمام مشخصات کشور سبا و طرز حکومت آن را براي سلیمان باز گو کرد. « هدهد »
صفحه 365 از 522
با این سه جمله تقریبا تمام مشخصات کشور سبا و طرز حکومت آن را براي سلیمان باز گو کرد. « هدهد »
سورة النمل( 27 ): آیۀ 24 ..... ص : 416
(آیه 24 )- سلیمان از شنیدن این سخن در فکر فرو رفت ولی هدهد به او مجال نداد و مطلب دیگري بر آن افزود گفت: مسأله
عجیب و ناراحت کنندهاي که ص: 417
وَجَدْتُها وَ ) !« مشاهده کردم آن زن و قوم و ملتش در برابر خورشید- نه در برابر اللّه- سجده میکنند » : من در آنجا دیدم این بود که
قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
و افتخار میکنند که در برابر آفتاب سجده مینمایند! (وَ زَیَّنَ « و شیطان (بر آنها تسلط یافته و) اعمالشان را در نظرشان زینت داده »
لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ).
فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ). ) « شیطان آنها را از راه حق باز داشته » و به این ترتیب
فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ). ) « آنها هدایت نخواهند شد » آنها چنان در بت پرستی فرو رفتهاند که من باور نمیکنم به آسانی از این راه بر گردند
سورة النمل( 27 ): آیۀ 25 ..... ص : 417
آنها چرا براي خداوندي سجده نمیکنند که آنچه در آسمانها و زمین پنهان است خارج میکند، و آنچه را » : (آیه 25 )- سپس افزود
أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ) « مخفی میدارید و آنچه را آشکار میسازید میداند
ما تُعْلِنُونَ).
یعنی چرا براي خداوندي سجده نمیکنند که غیب آسمان و زمین و اسرار نهفته آن را میداند.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 26 ..... ص : 417
همان خداوندي که معبودي جز او نیست و پروردگار و صاحب عرش » : (آیه 26 )- و سر انجام سخن خود را چنین پایان میدهد
اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ). ) « عظیم است
پروردگار، و نفی هر گونه شرك تأکید کرده و سخن خود را به پایان « توحید ربوبیت » و « توحید عبادت » و به این ترتیب روي
میبرد.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 27 ..... ص : 417
گفت: ما تحقیق به عمل میآوریم ببینیم » (آیه 27 )- سلیمان با دقت به سخنان هدهد گوش فرا داد، و در فکر فرو رفت، سپس چنین
قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکاذِبِینَ). ) !؟« تو راست گفتی یا از دروغگویان هستی
سلیمان نه هدهد را متهم ساخت و محکوم کرد، و نه سخن او را بیدلیل تصدیق نمود، بلکه آن را پایه تحقیق قرار داد.
ص: 418
سورة النمل( 27 ): آیۀ 28 ..... ص : 418
این نامه مرا ببر و بر آنان بیفکن، سپس » : (آیه 28 )- به هر حال سلیمان نامهاي بسیار کوتاه و پر محتوا نوشت و به هدهد داد و گفت
صفحه 366 از 522
اذْهَبْ بِکِتابِی هذا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ) ؟« بر گرد (و در گوشهاي توقف کن) ببین آنها چه عکس العملی نشان میدهند
ذا یَرْجِعُونَ).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 29 ..... ص : 418
(آیه 29 )- ملکه سبا نامه را گشود و از مضمون آن آگاهی یافت و چون قبلا اسم و آوازه سلیمان را شنیده بود و محتواي نامه نشان
میداد که سلیمان تصمیم شدیدي در باره سرزمین سبا گرفته، سخت در فکر فرو رفت، و چون در مسائل مهم مملکتی با اطرافیانش
گفت: اي اشراف و بزرگان! نامه ارزشمندي به سوي من افکنده شده » به شور مینشست از آنها دعوت کرد، رو به سوي آنها نموده
قالَتْ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتابٌ کَرِیمٌ). ) !« است
سورة النمل( 27 ): آیۀ 30 ..... ص : 418
این نامه از سوي سلیمان است و محتوایش چنین است: به نام » : (آیه 30 )- سپس ملکه سبا به ذکر مضمون نامه پرداخت و گفت
إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ). ) « خداوند بخشنده مهربان
سورة النمل( 27 ): آیۀ 31 ..... ص : 418
أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونِی ) « این است برتري جویی در برابر من نکنید، و به سوي من آیید و تسلیم حق شوید » (آیه 31 )- توصیهام به شما
مُسْلِمِینَ).
آنچه در دو آیه فوق آمده، الگویی است براي طرز نامه نگاري که با نام خداوند رحمان و رحیم شروع شود و با دو جمله حساب
شده جان سخن بیان گردد.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 32 ..... ص : 418
گفت: اي اشراف و صاحب نظران! » (آیه 32 )- بعد از ذکر محتواي نامه سلیمان، براي سران ملت خود رو به سوي آنها کرده، چنین
قالَتْ یا ) !« رأي خود را در این کار مهم براي من ابراز دارید که من هیچ کار مهمی را بیحضور شما و بدون نظر شما انجام ندادهام
أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِي ما کُنْتُ قاطِعَۀً أَمْراً حَتَّی تَشْهَدُونِ).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 33 ..... ص : 418
گفتند: ما داراي نیروي کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهایی با توست، » در پاسخ او چنین « اشراف قوم » -( (آیه 33
ببین چه دستور ص: 419
قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِیدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُرِي ما ذا تَأْمُرِینَ). ) « میدهی
به این ترتیب هم تسلیم خود را در برابر دستورات او نشان دادند، و هم تمایل خود را به تکیه بر قدرت و حضور در میدان جنگ!
سورة النمل( 27 ): آیۀ 34 ..... ص : 419
صفحه 367 از 522
(آیه 34 )- ملکه هنگامی که تمایل آنها را به جنگ مشاهده کرد، در حالی که خود باطنا تمایل به این کار نداشت براي فرو نشاندن
گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادي شوند » این عطش، و هم براي این که حساب شده با این جریان بر خورد، کند، چنین
قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَۀً أَفْسَدُوها). ) !« آن را به فساد و ویرانی میکشانند
وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّۀً). ) « و عزیزان اهل آن را به ذلت مینشانند »
وَ کَذلِکَ یَفْعَلُونَ). ) « آري این چنین میکنند » : سپس براي تأکید بیشتر گفت
فساد و » : در حقیقت ملکه سبا که خود پادشاهی بود، شاهان را خوب شناخته بود که برنامه آنها در دو چیز خلاصه میشود
چرا که آنها به منافع خود میاندیشند، نه به منافع ملتها و آبادي و سر بلندي آنها و همیشه این ،« ذلیل ساختن عزیزان » و « ویرانگري
دو بر ضد یکدیگرند.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 35 ..... ص : 419
(آیه 35 )- سپس ملکه افزود: ما باید قبل از هر کار سلیمان و اطرافیان او را بیازماییم و ببینیم به راستی چه کارهاند؟ سلیمان پادشاه
من هدیه » است یا پیامبر؟ ویرانگر است یا مصلح؟ ملتها را به ذلت میکشانند یا عزت؟ و براي این کار باید از هدیه استفاده کرد، لذا
وَ إِنِّی مُرْسِلَۀٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّۀٍ ) « قابل ملاحظهاي براي آنها میفرستم تا ببینم فرستادگان من چه واکنشی را از ناحیه آنها براي ما میآورند
فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ).
دارند، و نقطه ضعف و زبونی آنها نیز همین جاست، آنها را میتوان با هدایاي گرانبها تسلیم کرد، « هدایا » پادشاهان علاقه شدید به
است! در برابر او میایستیم، و گر نه پیامبر خداست در این صورت « شاه » اگر دیدیم سلیمان با این هدایا تسلیم شد، معلوم میشود
باید عاقلانه بر خورد کرد.
ص: 420
سورة النمل( 27 ): آیۀ 36 ..... ص : 420
(آیه 36 )- مرا با مال نفریبید! فرستادگان ملکه سبا با کاروان هدایا، سر زمین یمن را پشت سر گذاشتند و به سوي شام و مقر سلیمان
هنگامی که » حرکت کردند، به گمان این که سلیمان از مشاهده منظره این هدایا خوشحال میشود، و به آنها شاد باش میگوید، اما
(فرستاده ملکه سبا) نزد سلیمان آمد (سلیمان نه تنها از آنها استقبال نکرد بلکه) گفت: میخواهید مرا با مال کمک کنید (و فریب
فَلَمَّا جاءَ سُلَیْمانَ قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا ) « دهید) آنچه خدا به من داده بهتر است از آنچه به شما داده است
آتاکُمْ).
مال چه ارزشی در برابر مقام نبوت و علم و دانش و هدایت و تقوا دارد؟
بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ). ) « بلکه شما هستید که به هدایاي خود خوشحال میشوید »
و به این ترتیب سلیمان، معیارهاي ارزش را در نظر آنها تحقیر کرد و روشن ساخت که معیارهاي دیگري براي ارزش در کار است.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 37 ..... ص : 420
به » : نشان دهد به فرستاده مخصوص ملکه سبا چنین گفت « حق و باطل » (آیه 37 )- سپس براي این که قاطعیت خود را در مسأله
سوي آنان باز گرد (و این هدایا را نیز با خود ببر اما بدان) ما به زودي با لشکرهایی به سراغ آنها خواهیم آمد که توانایی مقابله با
صفحه 368 از 522
ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها). ) « آن را نداشته باشند
وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّۀً وَ هُمْ ) « و ما آنها را از آن سر زمین آباد با ذلت خارج میکنیم در حالی که کوچک و حقیر خواهند بود »
صاغِرُونَ).
چرا که در برابر آیین حق، تسلیم نشدند و از در مکر و فریب وارد گشتند.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 38 ..... ص : 420
(آیه 38 )- در یک چشم بر هم زدن تخت او حاضر است! سر انجام فرستادگان ملکه سبا هدایا و بساط خود را بر چیدند و به سوي
کشورشان باز گشتند.
و ماجرا را براي ملکه و اطرافیانش شرح دادند، و بیان داشتند که او به راستی فرستاده خداست و حکومتش نیز یک حکومت الهی
است.
لذا ملکه سبا با عدهاي از اشراف قومش تصمیم گرفتند به سوي سلیمان بیایند و شخصا این مسأله مهم را بررسی کنند تا معلوم شود
سلیمان چه آیینی دارد؟ ص: 421
این خبر از هر طریقی که بود به سلیمان رسید، و تصمیم گرفت قدرت نمایی شگرفی کند تا آنها را بیش از پیش به واقعیت اعجاز
خود آشنا، و در مقابل دعوتش تسلیم سازد.
گفت: اي گروه بزرگان! کدامیک از شما توانایی دارد تخت او را پیش از آن که خودشان » لذا سلیمان رو به اطرافیان خود کرد و
قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ). ) « نزد من بیایند و تسلیم شوند براي من بیاورد
سورة النمل( 27 ): آیۀ 39 ..... ص : 421
(آیه 39 )- در اینجا دو نفر اعلام آمادگی کردند که یکی از آنها عجیب و دیگري عجیبتر بود.
عفریتی از جن رو به سوي سلیمان کرد و گفت: من تخت او را پیش از آن که (مجلس تو پایان گیرد و) از جاي بر خیزي » نخست
قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ). ) « نزد تو میآورم
وَ) !« من نسبت به آن توانا و امینم » من این کار را با زحمت انجام نمیدهم و در این امانت گران قیمت نیز خیانتی نمیکنم، چرا که
إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِيٌّ أَمِینٌ).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 40 ..... ص : 421
اشاره
کسی » : داشت، چنانکه قرآن در حق او میگوید « کتاب الهی » (آیه 40 )- دومین نفر مرد صالحی بود که آگاهی قابل ملاحظهاي از
قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ ) !« که علم و دانشی از کتاب داشت گفت: من تخت او را قبل از آن که چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد
الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ).
نوشتهاند، و « آصف بن برخیا » این شخص یکی از نزدیکان با ایمان، و دوستان خاص سلیمان بوده است، و غالبا در تواریخ نام او را
میگویند وزیر سلیمان و خواهر زاده او بوده است.
صفحه 369 از 522
با خبر بود. یعنی آن نام الهی را « اسم اعظم الهی » بسیاري از مفسران و غیر آنها گفتهاند این مرد با ایمان از « علم کتاب » و اما در باره
در درون جان خود پیاده کرده بود و آن چنان از نظر آگاهی و اخلاق و تقوا و ایمان تکامل یافته بود که خود مظهري از آن اسم
گشته بود، این تکامل معنوي و روحانی که پرتوي از آن اسم اعظم الهی است قدرت بر چنین خارق عاداتی را در انسان ایجاد
میکند. ص: 422
نزد او حاضر « طرفۀ العین » و هنگامی که سلیمان با این امر موافقت کرد او با استفاده از نیروي معنوي خود تخت ملکه سبأ را در یک
پس هنگامی که سلیمان آن را نزد خود مستقر دید (زبان به شکر پروردگار گشود و) گفت: این از فضل پروردگار من است، » : کرد
فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِ  را عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ ) !؟« تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت او را به جا میآورم یا کفران میکنم
أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ).
وَ مَنْ شَکَرَ ) « و هر کس شکر کند به سود خویش شکر کرده، و هر کسی کفران کند پروردگار من غنی و کریم است » : سپس افزود
فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ).
ص : 422 ..... :« عِلْمُ الْکِتابِ » و « عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ » تفاوت
« الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ » میگوید: من از معنی « ابو سعید خدري » در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین آمده است که
«. او وصیّ برادرم سلیمان بن داود بود » : از محضرش سؤال کردم فرمود
رعد/ 43 ) از چه کسی سخن میگوید. ) « وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ » : عرض کردم
که علم جزئی را « علم من الکتاب » توجه به تفاوت !« ذاك اخی علیّ بن ابی طالب او برادرم علیّ بن ابی طالب است » : فرمود
علیه السّلام چه اندازه تفاوت « علی » و « آصف » را بیان میکند روشن میسازد که میان « علم کلی » که « علم الکتاب » میگوید، و
بوده است؟!
سورة النمل( 27 ): آیۀ 41 ..... ص : 422
(آیه 41 )- نور ایمان در دل ملکه سبا: سلیمان براي این که میزان عقل و درایت ملکه سبا را بیازماید، و نیز زمینهاي براي ایمان او به
گفت: تخت او را برایش ناشناس » خداوند فراهم سازد، دستور داد تخت او را که حاضر ساخته بودند دگرگون و ناشناس سازند
و آیا تخت خود را میشناسد یا نمیشناسد؟ (قالَ « سازید ببینیم آیا هدایت میشود یا از کسانی خواهد بود که هدایت نمییابند
نَکِّرُوا لَها عَرْشَها نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِي أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لا یَهْتَدُونَ).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 42 ..... ص : 422
فَلَمَّا جاءَتْ قِیلَ أَ هکَ ذا ) ؟« هنگامی که ملکه سبا وارد شد، (به او) گفته شد: آیا تخت تو این گونه است » (آیه 42 )- به هر حال
عَرْشُکِ). ص: 423
قالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ). ) !« گفت: گویا خود آن تخت است » زیرکانهترین و حساب شدهترین جوابها را داد و « ملکه سبا »
وَ أُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ کُنَّا مُسْلِمِینَ). ) !« و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم » : و بلا فاصله افزود
یعنی، اگر منظور سلیمان از این مقدمه چینیها این است که ما به اعجاز او پی ببریم ما پیش از این با نشانههاي دیگر از حقانیت او
صفحه 370 از 522
آگاه شده بودیم و حتی قبل از دیدن این خارق عادت عجیب ایمان آورده بودیم.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 43 ..... ص : 423
وَ صَدَّها ما کانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ). ) « او را از آنچه غیر از خدا میپرستید باز داشت » (آیه 43 )- و به این ترتیب سلیمان
إِنَّها کانَتْ مِنْ قَوْمٍ کافِرِینَ). ) « او قبل از آن از قوم کافر بود » هر چند
سورة النمل( 27 ): آیۀ 44 ..... ص : 423
(آیه 44 )- در این آیه صحنه دیگري از این ماجرا باز گو میشود، و آن ماجراي داخل شدن ملکه سبا در قصر مخصوص سلیمان
است.
سلیمان دستور داده بود، صحن یکی از قصرها را از بلور بسازند و در زیر آن، آب جاري قرار دهند.
یلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ) «ِ به او گفته شد: داخل حیاط قصر شو » هنگامی که ملکه سبا به آنجا رسید
تا از آن آب بگذرد در حالی « پس هنگامی که ملکه آن صحنه را دید، گمان کرد نهر آبی است و ساق پاهاي خود را برهنه کرد ».
که سخت در تعجب فرو رفته بود که نهر آب در اینجا چه میکند؟َلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّۀً وَ کَشَفَتْ عَنْ ساقَیْها)
این آب نیست که بخواهد پا را برهنه کند و از آن بگذردالَ إِنَّهُ « گفت: که حیاط قصر از بلور صاف ساخته شده » .اما سلیمان به او
صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِیرَ)
.در اینجا سؤال مهمی پیش میآید و آن این که: سلیمان که یک پیامبر بزرگ الهی بود چرا چنین دم و دستگاه تجملاتی فوق
العادهاي داشته باشد؟ درست است که او سلطان بود و حکمروا، ولی مگر نمیشد بساطی ساده همچون سایر پیامبران داشته باشد؟
ص: 424
اما چه مانعی دارد که سلیمان براي تسلیم کردن ملکه سبا که تمام قدرت و عظمت خود را در تخت و تاج زیبا و کاخ با شکوه و
تشکیلات پر زرق و برق میدانست صحنهاي به او نشان دهد که تمام دستگاه تجملاتیش در نظر او حقیر و کوچک شود، و این
نقطه عطفی در زندگی او براي تجدید نظر در میزان ارزشها و معیار شخصیت گردد؟! به تعبیر دیگر این هزینه در برابر امنیت و
آرامش یک منطقه وسیع و پذیرش دین حق، و جلو گیري از هزینه فوق العاده جنگ، مطلب مهمی نبود.
الَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی) !« گفت: پروردگارا! من بر خویشتن ستم کردم » و لذا هنگامی که ملکه سبا، این صحنه را دید چنین
أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ) «َ و با سلیمان در پیشگاه اللّه، پروردگار عالیمان، اسلام آوردم ».
.خداوندا! من همراه رهبرم سلیمان به درگاه تو آمدم، از گذشته پشیمانم و سر تسلیم به آستانت میسایم.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 45 ..... ص : 424
در آیاتی که گذشت- -« سلیمان » و « داود » و « موسی » (آیه 45 )- صالح در برابر قوم ثمود: بعد از ذکر قسمتی از سر گذشت
و قوم ثمود است. « صالح » چهارمین پیامبري که بخشی از زندگی او و قومش در این سوره مطرح میگردد حضرت
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ ) « و ما به سوي ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم که خداي یگانه را بپرستید » : نخست میفرماید
صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ).
برادرشان) که در داستان بسیاري از انبیا آمده اشاره به نهایت محبت و دلسوزي آنان نسبت به اقوامشان میباشد. ) « أَخاهُمْ » تعبیر به
صفحه 371 از 522
خلاصه شده است، آري بندگی خدا، که عصاره همه « أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ » به هر حال تمام رسالت و دعوت این پیامبر بزرگ در جمله
تعلیمات فرستادگان پروردگار است.
آنها در برابر دعوت صالح به دو گروه مختلف تقسیم شدند ص: 425 » سپس میافزاید
مؤمنان از یک سو و منکران لجوج از سوي دیگر (فَإِذا هُمْ فَرِیقانِ یَخْتَصِمُونَ). « و به مخاصمه برخاستند
سورة النمل( 27 ): آیۀ 46 ..... ص : 425
(آیه 46 )- صالح براي بیدار ساختن آنها به انذارشان پرداخت و از عذابهاي دردناك الهی آنها را بر حذر داشت، اما آنها نه تنها پند
نگرفتند و بیدار نشدند، بلکه همین مطلب را مستمسکی براي لجاجت خویش ساخته و با اصرار از او خواستند که اگر راست
میگویی چرا مجازات الهی دامان ما را فرو نمیگیرد- این مطلب در آیه 77 سوره اعراف صریحا آمده است.
قالَ یا ) ؟« گفت: اي قوم من! چرا پیش از تلاش و کوشش براي جلب نیکیها، براي عذاب و بدیها عجله دارید » ولی صالح به آنها
قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَۀِ قَبْلَ الْحَسَنَۀِ).
چرا تمام فکر خود را روي فرا رسیدن عذاب الهی متمرکز میکنید، اگر عذاب الهی شما را فرو گیرد، به حیاتتان خاتمه میدهد و
مجالی براي ایمان باقی نخواهد ماند، بیایید صدق گفتار مرا در برکات و رحمت الهی که در سایه ایمان به شما نوید میدهد
لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ ) « چرا از پیشگاه خدا تقاضاي آمرزش گناهان خویش نمیکنید تا مشمول رحمت او واقع شوید » بیازمایید
تُرْحَمُونَ).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 47 ..... ص : 425
(آیه 47 )- به هر حال این قوم سر کش به جاي این که اندرز دلسوزانه این پیامبر بزرگ را به گوش جان بشنوند و به کار بندند با
گفتند: ما هم خودت و هم کسانی را که » یک سلسله سخنان واهی و نتیجهگیریهاي بیپایه به مبارزه با او برخاستند، از جمله این که
قالُوا اطَّیَّرْنا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ). ) « با تو هستند به فال بد گرفتهایم
گویا آن سال خشکسالی و کمبود محصول و مواد غذایی بود، آنها گفتند: این گرفتاریها و مشکلات ما همه از قدوم نامیمون تو و
یاران توست.
قالَ طائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ). ص: 426 ) « گفت: فال بد (و بخت و طالع شما) در نزد خداست » اما او در پاسخ
اوست که شما را به خاطر اعمالتان گرفتار این مصائب ساخته و اعمال شماست که در پیشگاه او چنین مجازاتی را سبب شده.
بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ). ) « آري شما گروهی هستید که آزمایش میشوید » این در حقیقت یک آزمایش بزرگ الهی براي شماست
اینها آزمایشهاي الهی است، تا کسانی که شایستگی و قابلیت دارند، از خواب غفلت بیدار شوند، و خود را اصلاح کنند.
سورة النمل( 27 ): آیۀ 48 ..... ص : 426
(آیه 48 )- توطئه نه گروهک مفسد در وادي القري در اینجا بخش دیگري از داستان صالح و قومش را میخوانیم که بخش گذشته
را تکمیل کرده و پایان میدهد، و آن مربوط به توطئه قتل صالح از ناحیه نه گروهک کافر و منافق و خنثی شدن توطئه آنهاست.
وَ کانَ فِی ) « در آن شهر (وادي القري) نه گروهک بودند که (همیشه) فساد در زمین میکردند و اصلاح نمیکردند » : میگوید
الْمَدِینَۀِ تِسْعَۀُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ).
صفحه 372 از 522
سورة النمل( 27 ): آیۀ 49 ..... ص : 426
گفتند: بیایید » (آیه 49 )- مسلما با ظهور صالح و آیین پاك و مصلح او، عرصه بر این گروهکها تنگ شد، اینجا بود که طبق این آیه
قسم یاد کنید به خدا که بر او [صالح] و خانوادهاش شبیخون میزنیم (و آنها را به قتل میرسانیم) سپس به ولیّ دم او میگوییم: ما
قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ ما ) !« هرگز از هلاکت خانواده او خبر نداشتیم و در این گفتار خود صادق هستیم
شَهِدْنا مَهْلِکَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 50 ..... ص : 426
(آیه 50 )- هنگامی که آنها در گوشهاي از کوه بر سر راه صالح به معبدش کمین کرده بودند کوه ریزش کرد و صخره عظیمی از
آنها نقشه مهمی کشیدند و ما هم » : بالاي کوه سرازیر شد و آنها را در لحظهاي کوتاه در هم کوبید و نابود کرد! لذا قرآن میگوید
وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ). ) !« نقشه مهمی کشیدیم، در حالی که آنها خبر نداشتند
ص: 427
سورة النمل( 27 ): آیۀ 51 ..... ص : 427
پس بنگر که عاقبت توطئه و مکر آنها چگونه بود که ما همه آنها و تمام قوم و طرفداران آنها را نابود » : (آیه 51 )- سپس میافزاید
فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ). ) !؟« کردیم
سورة النمل( 27 ): آیۀ 52 ..... ص : 427
پس ببین این خانههاي آنهاست که به خاطر » : (آیه 52 )- سپس قرآن در مورد چگونگی هلاکت و سر انجام آنها چنین میگوید
فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خاوِیَۀً بِما ظَلَمُوا). ) !« ظلم و ستمشان (ساقط شده و) خالی مانده
آري! آتش ظلم و ستم در آنها افتاد و همه را سوزاند و ویران کرد.
إِنَّ فِی ذلِکَ ) « در این ماجرا درس عبرت و نشانه روشنی است (از پایان کار ظالمان و قدرت پروردگار) براي کسانی که میدانند »
لَآیَۀً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ).
سورة النمل( 27 ): آیۀ 53 ..... ص : 427
ما کسانی را که ایمان آورده، و تقوا » (آیه 53 )- اما در این میان خشک و تر با هم نسوختند و بیگناه به آتش گنهکار نسوخت
وَ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ). ) « و آنها هرگز به سر نوشت شوم بد کاران گرفتار نشدند « پیشه کرده بودند نجات دادیم
سورة النمل( 27 ): آیۀ 54 ..... ص : 427
(آیه 54 )- انحراف قوم لوط: پنجمین پیامبري که در این سوره به زندگی او اشاره شده است، پیامبر بزرگ خدا حضرت لوط است.
و لوط را به یاد آور هنگامی که به قومش گفت: آیا شما به سراغ کار بسیار زشت و قبیح میروید در حالی که » : نخست میگوید
صفحه 373 از 522
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَۀَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ). ) « (زشتی و نتایج شوم آن را) میبینید
است. « لواط » در اینجا همجنس گرایی و عمل ننگین « فاحشه » منظور از
سورة النمل( 27 ): آیۀ 55 ..... ص : 427
أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَ هْوَةً مِنْ دُونِ ) « آیا شما به جاي زنان به سراغ مردان از روي شهوت میروید » : (آیه 55 )- سپس میافزاید
النِّساءِ).
و براي این که روشن سازد انگیزه این عمل جهالت و نادانی است میافزاید:
بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ). ) « بلکه شما قومی جاهل و نادان هستید »
جهل به خداوند، جهل به هدف آفرینش و نوامیس خلقت و جهل به آثار شوم این گناه ننگین!
ص: 428
آغاز جزء بیستم